سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که بى محابا به مردمان آن گوید که نخواهند ، در باره‏اش آن گویند که ندانند . [نهج البلاغه]
سلام محب برمحبان حسین (ع)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» علامه شیخ مرتضی مطهری(3)

 

شهید مطهری ، از تولد تا شهادت

تابستان سال 1326 که برای زیارت پدر و مادر به فریمان می‌رود از حسن اتفاق‌، استاد محبوبش آیت‌الله خمینی نیز به مشهد مشرف می‌شود و این بهانه‌ای می‌شود که وی را به فریمان دعوت کند و چند روزی در خانه پدری از استاد عزیز خود پذیرایی کرده و محبت قلبی خویش را به او بیش از پیش بنمایاند.

در سال 1345 ابراهیم مهدوی در مجله زن روز مطالبی در مورد حجاب و زن نوشت که استاد بدون پروا از اینکه دیگران چه خواهند نوشت و چه خواهند گفت با انتشار یک سلسله مقالات در همان مجله پاسخ یاوه‌گوییهای آن فرد را داد و بعدها همان مقالات را با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام‌» منتشر کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت‌. استاد خود در شأن نزول نشر این کتاب می‌نویسد :

«... آنچه اکنون از نظر خوانندة محترم می‌گذرد مجموع مقالاتی است که به مناسبت خاصی‌، این بنده در سالهای 45 ـ 46 در مجلة «زن روز» تحت عنوان «زن در حقوق اسلامی‌» نشر داد و توجه فراوانی جلب کرد. برای افرادی که سابقة کار را نمی‌دانند و در آن اوقات در جریان نبودند و اکنون می‌شنوند که این مقالات در آن مجله‌، اولین بار نشر یافته است‌، قطعاً موجب شگفتی خواهد بود که چگونه این بنده آن مجله را برای این سلسله مقالات انتخاب کردم و چگونه آن مجله حاضر شد بدون هیچ دخل و تصرفی این مقالات را چاپ کند. از این رو لازم می‌دانم «شأن نزول‌» این مقالات را بیان نمایم‌. در سال 45 تب تعویض قوانین مدنی در مورد حقوق خانوادگی‌، در سطح مجلات‌، خصوصاً مجلات زنانه سخت بالا گرفت و نظر به اینکه بسیاری از پیشنهادهایی که می‌شد بر ضد نصوص مسلم قرآن بود، طبعاً ناراحتیهایی در میان مسلمانان ایران به وجود آورد. در این میان‌، قاضی فقید ابراهیم مهدوی زنجانی‌، عفی‌الله عنه‌، بیش از همه گردوخاک می‌کرد و حرارت به خرج می‌داد. مشارالیه لایحه‌ای در چهل ماده به همین منظور تنظیم کرد و در مجلة فوق‌الذکر چاپ نمود. ...من قبلاً ضمن مطالعات خود دربارة حقوق زن‌، کتابی از مهدوی فقید در این موضوعات خوانده بودم و مدتها بود که به منطق او و امثال او آشنا بودم‌. به علاوه‌، سالها بود که حقوق زن در اسلام مورد علاقة شدید من بود و یادداشتهای زیادی در این زمینه تهیه کرده و آماده بودم‌. مقالات مهدوی فقید چاپ شد و این مقالات نیز رو در روی آنها قرار گرفت‌. طبعاً من از موضوعی شروع کردم که مشارالیه بحث خود را شروع کرده بود. درج این سلسله مقالات مشارالیه را در مشکل سختی قرار داد، ولی شش هفته بیشتر طول نکشید که با سکتة قلبی درگذشت و برای همیشه از پاسخگویی راحت شد !در آن شش هفته این سلسله مقالات جای خود را باز کرد. علاقه‌مندان هم از من و هم از مجله تقاضا کردند که این سلسله مقالات مستقلاً ادامه یابد. با این تقاضا موافقت شد و تا 33 مقاله ادامه یافت‌. این بود «شأن نزول‌» این مقالات‌...»

یکی از دوستان استاد در مورد نشر مقاله در زن روز می‌گوید :

«مرحوم مطهری هوادار بحث و گفتگو با هر گروه و فرقه‌ای بود. خوب به خاطر دارم که با وجود مخالفت شدید بسیاری از دوستان خود، در مجله «زن روز» آن ایام که صفحات «بر سر چهارراه‌» آن زشت‌ترین و بی‌شرمانه‌ترین راهنمایی‌ها را به دختران و زنان ایران می‌کرد، مقالاتی می‌نوشت و معتقد بود که باید دلایل و مطالب ما در مجله خود آنها هم منتشر شود تا آنها بدانند که ما چه می‌گوئیم‌. در پاسخ اعتراض من در همین زمینه که می‌گفتم : «مقالات شما باعث می‌شود پای «زن روز» به خانه‌های مسلمانان هم باز شود و موجب فساد دختران جوان گردد ایشان گفتند: اگر خانواده‌ای مسلمان با خواندن چند شماره «زن روز» فاسد، فاسد بشوند باید در تربیت آنها کوشید ولی باید توجه داشت که زن روز قبل از نشر مقالات من در تیراژی بالای صد هزار منتشر می‌شد یعنی در صد هزار خانواده ایرانی و اغلب مسلمان راه دارد و من با نوشتن مقالاتی در این مجله‌، حرفهای خودمان را به میان صد هزار خانواده‌ای می‌برم که به مسجد و حسینیه نمی‌آیند. قرآن مجید درباره مشرکین می‌فرماید : «لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب منفکین حتی تأتیهم البیّنه‌» این آیه علاوه بر تفاسیری که شده‌، معنی جالبی هم دارد و آن این است که تا شما برای مشرکین دلیل و برهان نیاورید و با آنها به بحث آزاد ننشینید، دست از کار و راه خود برنمی‌دارند و این خود دلیل روشنی است که قرآن به اندیشه و گفتگوی همراه با دلیل و برهان‌، اهمیت می‌دهد و آن را جدّی تلقی می‌کند و در واقع طرح کردن یک موضوع به طریق استدلالی و منطقی‌، به تعبیر قرآن می‌تواند در جهت دادن به زندگی انسان و تغییر مسیر و کیفیت آن‌، عامل سازنده و اصلی باشد.»

... شاه گفته بود که اساتید دانشگاه جمع بشوند و راجع به مواد انقلاب سفید نظریاتی بدهند و اگر انتقاداتی دارند بکنند، و در همین رابطه هم آقای مطهری را دعوت کرده بودند و نامه تهدیدآمیز بود که اگر نیایید چنین و چنان می‌شود، و ایشان گفتند من نمی‌روم هر چه می‌خواهد بشود. با شروع نهضت روحانیت در سال 41 به رهبری امام خمینی مطهری نیز از جان و دل به تقویت مواضع رهبر و مراد و استاد خود پرداخت و بهای آن را نیز در شب عاشورای سال 42 و پس از بازگشت از سخنرانی در خیابان پیروزی پرداخت و به اسارت عوامل رژیم شاه درآمد. همسر استاد می‌گوید :

«شب عاشورایی بود که ایشان سخنرانی عجیبی کرده بودند و به منبریها گفته بودند که باید واقعیت را بگویید و در مقابل هر نوع حادثه و گرفتاری بایستید بعد از سخنرانی بود که نیم ساعت بعد از نیمه شب ایشان به منزل آمدند. منزل ما یک حیاط 100 متری در کوچه دردار بود آن روز بچه‌ای دوماهه نیز داشتم ایشان طبق معمول که یک ذرّه پنیر یا کره می‌خوردند همان شام مختصر را از من طلب کردند و من رفتم شام بیاورم‌. در زدند و استاد برای باز کردن در به در حیاط رفتند. آنها دائم مطهری را می‌کشیدند و ایشان می‌خواستند لباس عوض کنند ولی اجازه نمی‌دادند. من آمدم جلو ایشان به من گفتند : «لباسهای مرا بیاور» در جیب قبای ایشان پُر بود از اعلامیه و دفتر تلفن و مدارک من فوراً رفتم و قبای دیگری برای ایشان آوردم‌. آن شب ایشان را دستگیر کردند و نزدیک به دو ماه زندانی بودند. وقتی آزاد شدند در اولین دیدار با من‌، خندیدند و گفتند : اگر کار تو نبود و آن قبا را عوض نکرده بودی رازهای ما کشف شده بود. تو خیلی زرنگی کردی‌.»

پاکروان رئیس وقت ساواک‌، در مورد بازداشت استاد، خطاب به دادستان ارتش می‌نویسد :

«مرتضی مطهری فرزند محمد حسین‌... در تاریخ 15/3/42 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت دستگیر و در حال حاضر در زندان شهربانی کل کشور بازداشت می‌باشد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به صدور قرار بازداشت مشارالیه اقدام مقتضی معمول و نتیجه را به این سازمان اعلام نمایند.»

علیرغم جو موجود، تنگی جا در زندان و شرایط غیرقابل تحمل فضای حاکم بر بازداشتگاه 65 زندانی که همه از علما و مبلغان برجسته کشور بودند روزگار را بر خود تنگ نکرده و با تشکیل نشست‌های دوستانه علمی و فکاهی اوقات زندان را برخود گوارا می‌نمودند. سرانجام فشار مردم و مهاجرت علمای درجه اول بلاد ایران به تهران سبب شد که روحانیون زندانی پس از تحمل 43 روز حبس از زندان آزاد گردند . استاد مطهری در تقویم روز 26 تیر ماه سال 42 خویش می‌نویسد :

«در این روز در حدود ساعت 6 بعد از ظهر، از زندان موقت شهربانی آزاد شدیم و... اللهم اختم لنا بالخیر والعافیة و السلامة و البرکة‌»

مشارکت او در شکل‌گیری هیئت‌های مؤتلفه که در آن روزگار نقش چشمگیری در سازماندهی تظاهرات و فعالیتهای سیاسی و پخش اعلامیه‌های امام در سراسر کشور را داشت قابل توجه است و به فرمان رهبری نهضت استاد مطهری به همراه دکتر بهشتی و حجج اسلام انواری و مولایی و غفوری شورای فقهای مؤتلفه را تشکیل داده و در تدوین ایدئولوژی گروه نقش اساسی را ایفا می‌نمایند. کتاب با ارزش «انسان و سرنوشت‌» او محصول تدریس در این جمع است‌.

آیت‌الله انواری از مبارزان قدیمی از شکل‌گیری مؤتلفه و نقش اساسی استاد و مخالفت او با مبارزه نظامی تهی از آموزش ایدئولوژیک چنین می‌گوید :

«در رأس کسانی که به این جمعیت کمک می‌کردند، در درجة اول امام خمینی بودند و بعد از ایشان هم آیت‌الله میلانی که در آن روزگار همکاری می‌کردند. کار شورای روحانیت این بود که اگر مطالبی یا دستوری از بالا ـ یعنی امام ـ می‌رسید، آن را منعکس می‌کردند تا از ارگانهای پایین اجرا کنند. اگر هم چیزی به نظر شورا می‌رسید، به بالا پیشنهاد می‌کرد. همچنین اگر از کمیتة مرکزی پیشنهاد می‌شد، به شورا می‌آمد و پس از بررسی به بالا ارائه می‌شد. یکی از وظایف شورای روحانیت‌، تهیة خوراک فکری برای جوانها بود. من خوب یادم است که در آن روزگار چند جزوه تهیه شده بود که یکی از آنها نوشتة شهید استاد مطهری بود که تایپ شده بود و آن را به حوزه‌ها داده بودند که تدریس می‌کردند. بعدها که ما زندانی شدیم‌، این کتاب چاپ شد. اواخر سال 43، بعد از جریان کاپیتولاسیون‌، امام خمینی را به ترکیه تبعید کردند. در این حال‌، هیئتهای مؤتلفه به فکر افتادند که از صورت فعالیت تعلیمی و ایدئولوژیکی بیرون آیند و به صورت سازمانی سیاسی ـ نظامی وارد کار شوند. در آن روزگار بنده با این کار موافق بودم‌. بعضی از دوستان هم موافق بودند، به این شرط که به نام ما تمام نشود. بعضی هم با این کار واقعاً مخالفت می‌کردند. من اعتراف می‌کنم که نظر استاد مطهری نظر جالبی بود. ایشان می‌گفتند : ما هنوز یک ایدئولوژی صحیح و مدون ارائه نداده‌ایم و جوانهای خود را آموزش اسلامی نداده‌ایم و مفاهیم را روشن نکرده‌ایم‌. اینها که در حال حاضر با عصای احساسات پیش می‌روند و اطلاعاتشان دربارة اسلام کم و ضعیف است‌، فردا که ما این کار را شروع کنیم‌، اگر تحت تأثیر نیروهای الحادی قرار بگیرند، ما که آمده‌ایم اسلامی کنیم و جوانهای خود را با اسلام آشنا کنیم و اهداف اسلامی را پیش ببریم‌، نتیجة عکس می‌گیریم‌; چرا که بچه‌های خود را به دست نیروهای الحادی و کمونیستها داده‌ایم‌. البته در آن وقت‌، دست کم من متوجه این مسئله نبودم‌. شاید جوانتر بودم و ایشان دوراندیش‌تر بودند و عمیقتر فکر می‌کردند. این مطلبی بود که بعدها به آن رسیدم و احساس کردم که حق به جانب ایشان بود.»

بنیان نهادن حسینیه ارشاد در سال 1346 نیز از جمله شیوه‌های نوین مبارزه فرهنگی او در اوج غربت دین و دینداری بود که البته برای او پایان غم‌انگیزی داشت و در پی برخی خودسریهای مدیر داخلی حسینیه ارشاد، استاد مطهری در سال 1349 مجبور به ترک حسینیه گردید.

مطهری در اوج اختناق حاکم بر کشور در پاسخ مراجعین برای امر تقلید همگان را به تقلید از آیت‌الله خمینی ارجاع می‌داد و در جایی گفته بود :

«ایشان از لحاظ علمی ابتکاراتی در فقه دارند که مخصوص خودشان است‌... و اگر تا ده سال دیگر خداوند این آقا را زنده نگه دارد، تحولی در ایران به وجود خواهد آمد.»

و یا در پاسخ دیگری گفته بود :

«در درجه اول آقای خمینی‌. به نظر من در بودن آقای خمینی بی‌انصافی است که از کس دیگری تقلید کنید... تقلید از حاج آقا روح‌الله لذت دیگری دارد.»

استاد مطهری در سال 1347 از سوی امام خمینی اجازه در امور حسبیه شرعیه را دریافت نمود . در متن این اجازه نامه آمده است :

« و بعد، جناب مستطاب عماد العلمأالاعلام و حجت‌الاسلام آقای حاج شیخ مرتضی مطهری ـ دامت افاضاته ـ مجازند در امور حسبیه و شرعیه که در عصر غیبت ولی امر ـ عجل‌الله تعالی فرجه ـ از مختصات فقیه جامع‌الشرایط و منوط به اذن اوست : «فله‌التصدی لما ذکر مع مراعاة الاحتیاط» و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام ـ علیه‌السلام ـ و صرف نصف آن را در مواردی که برای علو اسلام و ترویج احکام مقدسه و تشیید مبانی دین حنیف مفید است و ایصال نصف دیگر را نزد حقیر برای صرف در حوزه‌های مهمه اسلامیه‌. و وکیل هستند در دستگردان نمودن و امهال به مقدار صلاح و اخذ و صرف و ایصال به نحوی که مذکور گردید. »

شهید مطهری در سال 1349 به خاطر صدور اعلامیه‌ای مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد به ساواک احضار شد. این در حالی بود که ساواک چند روز پس از اطلاع از صدور این بیانیه دستور کنترل 24 ساعته و شنود تلفن استاد را صادر کرده بود. در سندی از ساواک چنین می‌خوانیم :

« ... چندی قبل سه نفر از روحانیون افراطی تهران و قم به اسامی شیخ مرتضی مطهری‌، سید ابوالفضل موسوی زنجانی و محمدحسین علامه طباطبائی با انتشار اعلامیه‌هایی از مردم درخواست کردند به منظور کمک به آوارگان فلسطین کمکهای نقدی خود را به حسابهایی که از طرف آنان در بانکهای ملی ایران‌، صادرات و بازرگانان باز شده واریز نمایند.

در اجرای اوامر صادره چندین بار با شیخ مطهری تماس حاصل و به وی توصیه شد با توجه به اینکه وجوه مذکور از طریق سفارتخانه‌های عربی فرستاده می‌شود به مصرف حقیقی نمی‌رسد. اصلح است در ایران صرف کارهای خیر از قبیل تأسیس مدرسه‌، مسجد و مؤسسات خیریه برسد یا در اختیار جمعیت شیروخورشید سرخ قرار گیرد تا از این طریق در امور عام‌المنفعه خرج شود : نامبرده اظهار داشته وظیفه شرعی آنان حکم می‌کند وجوهی که از طرف مردم به عنوان امانت در حسابهای آنان واریز شده به فلسطین فرستاده شود و چنانچه در جایی غیر از محل مورد نظر مردم صرف شود متهم به خیانت در امانت خواهند شد لذا از اجرای خواسته ساواک معذور است‌. چون مشارالیه در دفعات قبل با جسارت تمام از انجام دستور سرپیچی می‌کرد ... » .

در سندی دیگر با عنوان : «جمع‌آوری وجه جهت سازمان الفتح‌» اداره کل سوم در تاریخ 31/2/49 با تنظیم خلاصه سابقه استاد مطهری چنین می‌نویسد :

«الف ـ شیخ مرتضی مطهری فرزند حسین شغل استاد دانشکده الهیات‌، از روحانیون افراطی و طرفدار نهضت به اصطلاح آزادی است که در تاریخ 15/3/42 به اتهام اقدام بر ضد امینت داخلی کشور دستگیر و در تاریخ 26/4/42 از زندان آزاد و سرانجام قرار منع پیگرد درباره وی صادر شده است‌.

شخص مذکور مدتی بجای سید محمود طالقانی در مسجد هدایت نماز جماعت برگزار می‌نموده و همواره در گفتار و مذاکرات خود مطالب تحریک آمیز و انتقادی بیان می‌نماید که از جمله در تاریخ 31/4/43 به طور خصوصی اظهار داشته مردم بس که مبارزه کردند و نتیجه نگرفتند خسته شدند و همگی مأیوسند مخصوصاً جبهه ملی که روی همین اصل عقب نشینی کرد و سران نهضت آزادی هم تنها روی ایمان آنها بود که ایستادگی کردند. وظیفة ما روحانیون و وعاظ است که نگذاریم مردم از مبارزة خود ناامید شوند بلکه باید آنها را امیدوار سازیم و روحیة آنان را تقویت کنیم‌.

مشارالیه روز 17/7/48 ضمن سخنرانی در حسینیه ارشاد مطالبی در مورد نهضت آزادیبخش اسلام مطالبی ایراد و افزوده با شعار زنده باد و مرده باد نمی‌توان آزاد شد و آزادی معنوی با آزادی اجتماعی همراه است‌. اسلام گفته است هیچ‌کس در اجتماع نمی‌تواند برتر و بهتر از دیگری باشد و قرآن این حق را داده که اگر کسی دارای قدرت شد و بر ضعیف ستم نمود و قوانین اسلامی را نادیده گرفت او را از مقام خود به زیر بکشند و حق خود را از وی بگیرند. سپس اضافه کرده چرا مردم از یک مقامی که در رأس قرار دارد با نام و القاب ستایش کننده او را صدا می‌کنند؟ فقط خداست که بایستی مورد ستایش قرار گیرد.

نامبرده روز 10/9/48 در سالن امتحانات کوی دانشگاه تهران تحت عنوان انسانیت در مکتب علی صحبت و اظهار نموده‌: استعمارگران غربی می‌کوشند تا ما را در قید و بند اسارت نفس خود نگهداشته و حس آزادیخواهی و آزادی طلبی را از ما سلب کنند.»

و لذا سپهبد ناصر مقدم ذیل این خلاصه سابقه می‌نویسد :

«صلاحیت استادی ندارد به اداره کل 4 منعکس گردد. 3/3/49»

گزارشگران ساواک از شرکت او در سمینار دبیران علوم دینی که از تاریخ 11/5/49 به مدت پنج روز در باشگاه فرهنگیان مشهد تشکیل شده بود جلوگیری کرده و اظهارات او را تحریک‌آمیز و برخلاف مصالح کشور دانسته می‌نویسند :

«او اظهار داشته که این سمینار جنبه تشریفاتی دارد نه جنبه دینی برای اینکه تمام دستگاههای دولت در این مملکت با دین مبارزه می‌نمایند و مردم را به بی‌دینی دعوت می‌کنند. ]مطهری‌[ نسبت به نثار تاج گل بر پیکر رضاشاه اعتراض کرده و گفته آیا دبیران علوم دینی هم باید بت‌پرست باشند.»

پس از ارسال این گزارش به مرکز که طی آن خبر از اقدام جهت برکناری شهید مطهری از سمت استادیاری دانشکده الهیات می‌دهد. ناصر مقدم مقام عالی امنیتی ذیل گزارش می‌نویسد :

«تحت مراقبت قرار گیرد.»

 خشم ساواک از اقدام او برای کمک به فلسطینیان‌ِ مورد هجوم قرار گرفته فروکش نکرده‌، با ارسال چند نامه به مراکز ذیربط از جمله دانشگاه تهران می‌نویسد:

«آقای شیخ مرتضی مطهری دانشیار دانشگاه تهران صلاحیت تدریس در دانشکده الهیات و سایر دانشکده‌ها را ندارد. 9/7/49»

ساواک تمامی منابر وعظ و خطابه‌های استاد را هر چه بیشتر تحت نظر گرفته‌، با گماشتن منابع متعدد آنی از فعالیتهای او چشم نمی‌پوشید :

«بعدازظهر روز 18/5/50 در مسجد هدایت ... شیخ مرتضی مطهری بالای منبر رفت و ... گفت : «باید از ایمان مثل جواهر مواظبت نمود اگر غرب صنعت و پول دارد کشور ما هم معنویات دارد شما جوانها فکر می‌کنید خارجیان فقط در فکر بردن نفت و ذخایر زیرزمینی ما هستند اما آنها با معنویت شما نیز سرو کار دارند وقتی که ملتی ایمان نداشته باشد غالب شدن بر آن ملت آسان است و سپس درباره علت شکست اسپانیای مسلمان که بر اثر عیاشی ملت اسپانیا در زمان قدیم به وقوع پیوسته صحبت کرد.»

با ارسال گزارش سخنرانی او در مسجد الجواد که پیرامون تقیّه بحث کرده و گفته بود :

«تقیّه در اسلام یعنی مبارزه زیرزمینی نه اینکه طوری عمل کنید که باعث راحتی شود.»

بلافاصله ناصر مقدم عکس‌العمل نشان داده‌، به ساواک تهران دستور می‌دهد که فعالیتهای او را تحت‌نظر بگیرند و مسافرتهای تبلیغی او را اطلاع دهند و اعمال و رفتارش تحت مراقبت کامل باشد.

فشار ساواک به گونه‌ای افزایش می‌یابد که دستور مراقبت از سخنرانی او در دانشکده الهیات مشهد که به دعوت رئیس دانشکده صورت گرفته بود نیز صادر می‌شود.

سال 1352 را نیز استاد مطهری با فشار عناصر ساواکی و کنترل منابع ساواک پشت سر می‌گذارد حتی از سخنرانیهای او در مسجد جاوید نیز مورد حساسیت ساواک قرار گرفته و دستور بررسی مجدد داده می‌شود و از ساواک تهران و شمیرانات خواستار مراقبت بیشتر از او می‌شوند. با اطلاع از انتشار کتاب عدل الهی استاد مطهری‌، خواستار ارسال یک نسخه از آن کتاب برای اداره کل امنیت داخلی می‌شود.

 

منابع ساواک به اطلاع مقامات عالیرتبه ساواک می‌رسانند که به دعوت دانشجویان قرار است مرتضی مطهری در روزهای 5 و 6 و 7 و اسفند ماه 1352 در مسجد دانشگاه ملی به ایراد سخن پردازد. ثابتی که اینک پست سابق ناصر مقدم را اشغال کرده و مدیرکل اداره سوم شده است در پاسخ این استعلام می‌نویسد :

«سخنرانی نامبرده بالا در مسجد دانشگاه موصوف مشروط به احضار و توجیه مشارالیه مبنی بر اینکه از اظهار مطالب تحریک‌آمیز خودداری نماید، می‌باشد.»

مراقبت از استاد در سال 53 نیز ادامه می‌یابد. و کمترین موضعگیری او نیز به مرکز گزارش می‌شود. یکی از واحدهای ساواک در گزارش مورخ 18/1/53 می نویسد :

به سند زیر توجه بفرمایید :

« یاد شده از اینکه نماز جماعت سید علی خامنه‌ای را در مشهد تعطیل کرده‌اند به شدت ناراحت شده و اظهار داشته همه مراکز حساس را که اثری دارد می‌بندند ... انسان متحیر می‌ماند چه کند و چه بگوید وی گفت سید علی خامنه‌ای از نمونه‌های ارزنده‌ای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدت کوتاه در مشهد کارهای پرثمری انجام داده که یکی از آنها جمع کردن جوانان روشنفکر و بیدار بوده و به همین جهت وی مورد توجه خمینی هم واقع شده و خمینی دستور داده که هواخواهان وی خامنه‌ای را حمایت کنند.»

گزارشگران ساواک در خرداد 53 گزارش می دهند که مطهری در دانشکده الهیات از سید موسی صدر تمجید و از اینکه در مصاحبه‌های خود اوضاع ایران را برای روزنامه‌های معروف جهان تشریح کرده ، او را شجاع و آزادمرد می‌خواند وی گفت :

«صدر اکنون یکی از پایگاههای امیدبخش است زیرا جوانانی که از ایران خود را نجات می‌دهند می‌توانند به وی پناه ببرند و نیز واسطه‌ای مورد اعتماد است برای رساندن پول به خمینی‌. مطهری افزود : اکنون تمام راهها را به روی ما بسته‌اند باید برای بیداری افکار و هدایت جوانان راههای دیگری انتخاب کنیم و نگذاریم جوش و خروشها یک‌باره خاموش شود و من فکر می‌کنم که چه راهی را باید در پیش بگیریم و هنوز فکرم به جایی نرسیده است‌!» 

در مهرماه سال 1353 بود که دانشجویان دانشگاه جندی شاپور آبادان استاد مطهری را برای سخنرانی دعوت می‌نمایند; لیکن پرویز ثابتی دستور مخالفت با برپایی سخنرانی او را می‌دهد و مدتی کوتاه از این ماجرا نگذشته که ثابتی نامه زیر را به ساواک تهران ارسال داشته که حاکی از نگرانی شدید ساواک و دلخوری از فعالیتهای استاد مطهری می‌باشد :

«  گزارشهای واصله حاکی از آن است که نامبرده بالا از مدتی قبل فعالیتهای خلافی را از جمله ایراد مطالب نامناسب و تحریک‌آمیز در محافل دانشجویی مشهد و سمپاشی در بین پاره‌ای از معاشرین خویش دنبال می‌نماید.

علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید یاد شده را احضار و ضمن دادن تذکرات شدید، به وی تفهیم نمایند در صورتی که به رویه کنونی خود ادامه دهد، علاوه بر آنکه صلاحیت تدریس در دانشگاه را نخواهد داشت‌، تصمیمات شدیدی درباره‌اش اتخاذ خواهد شد. به علاوه کماکان از اعمال و رفتار و منابر مشارالیه مراقبت به عمل آورده نتایج حاصله را مرتباً اعلام دارند.مدیرکل اداره سوم ـ ثابتی‌»



نوشته های دیگران ()

اسما خداوند متعال

نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( دوشنبه 94/1/31 :: ساعت 1:1 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تاریخ سیاسی ایران مرداد
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 12
>> بازدید دیروز: 7
>> مجموع بازدیدها: 208990
» درباره من

سلام محب برمحبان حسین (ع)
مدیر وبلاگ : محب[471]
نویسندگان وبلاگ :
غلامرضا حیدری زاده (@)[0]



تماس با ما » پیوندهای روزانه

روزنامه های ایران [13]
سلام محب بر محبان حسین(ع) [77]
اخبار لحظه به لحظه گروه تروریستی داعش [24]
تقویم تاریخ [17]
صرافی [11]
[آرشیو(5)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
سیاست[266] . سخن آینه روح است[28] . بشنو از دل[23] . تاریخی[23] . حسین(ع)[15] . السابقون[12] . معرفی کتاب[10] . اجتماعی[9] . اطلاعیه[8] . همسروخانواده[6] . رد پای صهیون[5] . اهل بیت[5] . سیروسلوک[5] . علی(ع)[5] . اخلاق[2] . اقتصاد . قانون . قرآن . سوانح در ایران .
» آرشیو مطالب
بهمن 93
دی 93
آذر 93
آبان 93
شهریور 93
مهر 93
مهر 92
شهریور 92
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94

لوگوی وبلاگ


لینک دوستان
عطر ظهور
به سوی فردا
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
در انتظار آفتاب
بانوی دشت رویا
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی)
دلنوشته من ...
دلنوشته های قاصدک
هزاران سؤال
دلتنگ...
دلنوشته ها
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دختــــر بهــــار
گروه سایه-shadow group
لیلای مجنون
عشق سرخ من
*** انـتـظـار ***
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
در حسرت اقلیم رهایی
*** نـذر آقـا ***
نوشتار
کودکان آسمانی
(✿◠‿◠) kolbehf1.ir .•°*
شعر
تغییر مطلوب
منبر مکتوب
افـــــســ❤ــونگـــ❤ــر
قیدار شهر جد پیامبراسلام
اجتماعی
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بود دلی رفت وفراموش شد
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سجاده ای پر از یاس
حجاب اسلامی
سرباز ولایت
خورشید پنهان
قلمدون
چند لقمه حرف حساب
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
پستِ دل
کلبه بصیرت
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
بلوچستان
محنا
عاشقانه ای برای عشقــــــــــم
لباس شخصی
اسپایکا
شهر چای
سه ثانیه سکوت
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
پرپر
نگارستان خیال
حرف هایی از زبان منطق و احساس
نشریه حضور
MATIN 3DA
تسبـیـ ـ ـ ـ ــح واژه ها
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
عقیل صالح
نگاهی نو به مشاوره
PARANDEYE 3 PA
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
سخن آشنا
دوست کوچولو
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
ســـــــــادهــــــــ دل
شهرستان بجنورد
مشاور
کلکسیون تمبرخانواده شهیدان محمدسخنی وجمیله رمضان
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
چشمـــه ســـار رحمــت
ضرب زیدٌ
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
میراب نوشت
مشتاقی و مهجوری
آقاشیر
ستارگان دوکوهه
صراط مستقیم
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
نگاه خیس
نســــل چـــــهارم
تنهایی......!!!!!!
دین و جامعه
شادیهای کوچک یک خانم خونه دار
شباهنگ
وبلاگ تالار آگهی
تنهای93
آوای روستا
ایوون رویا
shamsozalam
فصل رویش
سارا احمدی
بیصدا ترازسکوت...
جنون قلم
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
هـــــــــومــــــــ ســــــپـــــــــیـــد
تک درخت
زنده باد جوان ایرانی
تراوشات یک ذهن زیبا
نقدونظر
پیامنمای جامع
ترنم احساس
دانش آموز پویا
بادصبا
هفت آسمان
عاشقانه هایم...
آقاسیدبااجازه...
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
کارشناس مدیریت دولتی
دنیای کیمیا
آلو
بزرگترین مرجع مقالات نجوم
ارمغان تنهایی
تـلاطـم ارونـد
دوستدار علمدار
دهه هفتادیااااا
******ali pishtaz******
دلتنگ احساس تو
سلام شهدا
ابـــــــــــرار
کوثر ولایت
گدایی ِ در ِ جانان به سلطنت مفروش
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
تنها
پیام رهایی
زمزمه های تنهایی من
سرزمین رویا
نون و ریحون
توهمدردی یا همدردی؟؟؟؟
دریای آبی
چون میگذرد غمی نیست
حکـــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــت
آوای من
زندگی رسم خوشایندیست
حرف های تنهایی
آخرت من
بچه های خدایی
شبیر
کمی درنگ بایدم ...
عاشقتم
من.تو.خدا
آسمان آبی 56
s & r
.:پرستــوی خیــــال:.
فلسفه یعنی رنج...
m...a
یامهدی
صوفی نامه
دفتر تقدیر
قدرت کلمات
کلبه تنهایی
::شوق شهادت::
مــــنانــه ها
خاکیهای آسمانی
فیلم و مردم
شانزده
زندگی شیرین
ماه نگار- گالری هنر های من و دوستم
یار آسمانی من...
شهریار کوچه ها
ترانه ی زندگیم (Loyal)
سعید جندالمهدی
سنگ صبور
عمومی
*ترخون*
جریه سید محمد
امام زمان
من و ....!!!
اندیشه
انتظار
بشنو این نی چون حکایت می کند
انتظار
نوشته هایی که دوستشان دارم!
بهشت بهشتیان
سرباز کوثر
غائب
مشکات نور الله
سکوت باران....
باران
مهدی یاران
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ؟2
صدای سکوت
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک تنـــــــــــــــــــهایی
یه دختره تنها
پسران علوی - دختران فاطمی
واذکر ربک اذا نسیت
چهارفصل
یادداشتهایم
نبض احساس
ღ مـــــدارِ بیــــ قراریــــ ღ
گل خشک
مهاجر
... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی
نت سرای الماس
دنیا
tanha
دل پر خاطره
Royapardazi
هرکس منتظر است...
جایی برای خنده وشادی و تفریح
سلام محب برمحبان حسین (ع)
جوان امروزی
دهکده کوچک ما
حقیقت
خدای عشق و خنده
دل خوش
انجمن محرمانه
تکـــــــــــ نفســــــــ ــــ ــ ـ .
نهِ /دی / هشتاد و هشت
مشک نامه
FaryadBiiiseda
فــــــقــــــط خــــــدا
فارس ایران
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
اینجا گرانیگاه است
Tarranome Ziba
حریر نازک باران
دوعاشق
غابات مازندران
تا پروانه شدن ...
❤ ناگفته های دختر تــنها ❤
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
.:شاه تورنیوز |shahtorn.ir | شاه تور:.جدید93
رویای تلخ ترازسکوت
هر چی تو فکرته
دبیرستان هیئت امنایی امام خمینی (ره) شاهرود
ツعـــاشـــقـــانــهツ
اسرا
راه زنده،راه عشق
محسن نصیری(هامون)
دلتنگ محبت=دلتنگ احساس تو
پایگاه اطلاع رسانی مسجد ایروانی(ره)
شاخه نبات
حسام الدین شفیعیان
نیلو...
عاشقانه
حرفِ دل
من و خودم
Hunter
نوشته های دختر تنها و ساده و عاشق
بـــــــلوک7
غروب دلتنگی
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
خوشنویسان ایران(سخنور)
راه کمال
دلـــــــشــــــــکســـــته
ماه مـــــــن...
سنگ صبورتم
فضای تنهایی من
مائــده الهی
تنهایی.......
خادمة الزهراء
zahre sharab
vida
ناکجا آباد
گل دختر
♥تاریکی♡
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
دوستانه
تو چی فکر می کنی
نیلوفر مرداب
♥ ✖فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی✖ ♥
☺ ☻☺ ☻
عشق الهی
حرفهای بی ریا
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
دل شکسته
یه دنیا حرف
اکسیزن مسموم
اکسیژن مسموم
بوی سیب
آدمکها
بهونه های بارونی
ققنوس
نور
تارنما
آخرعشق
چرتکده ی عقل
چه زود از یلدت رفت
من و تو...ما
❤ رویایی زندگی کردن... ❤
بهترینهای دنیا
تینا
بسیج صالحین
سلام محب بر محبان حسین(ع)
وبلاگ تخصصی شیمی
°°FoReVEr••
صاعقه

» لوگوی لینک دوستان
صفحات اختصاصی

اوقات شرعی


استخاره آنلاین با قرآن کریم


پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ

داستان
ابزار رایگان وبلاگ