سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
سلام محب برمحبان حسین (ع)
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تاریخ سیاسی ایران بهمن

 

دوم بهمن ماه

1358

به حکم دادستانی انقلاب «انجمن ایران و آمریکا» به عنوان یک مرکز ضدانقلابی مغایر با فرهنگ ملت ایران منحل شد.

1357

شاه بدون انجام آئین احترام و تشریفات وارد فرودگاه مراکش شد و اتومبیلی مستقیماً وی را رهسپار اقامتگاهش کرد.

 

ارتشبد فریدون جم که روز 18 دی‌ماه گذشته از قبول مسئولیت وزارت جنگ در کابینه بختیار خودداری کرده و از ایران خارج شده بود گفت: آینده ایران تاریک و خونین است.

بختیار: در صورت ورود آیت‌الله خمینی به تهران، نخست‌وزیری را رها نمی‌کنم و سنگر قانون اساسی را حفظ خواهم کرد.

ژنرال هایزر که در تهران به سر می‌برد در تلگرافی به واشنگتن تاکید کرد حتی اگر بختیار سقوط کند ارتش باید با حفظ یکپارچگی خود، برای رسیدن به تفاهم و بازگشت ثبات به کشور، با آیت‌الله خمینی کنار آید.

«سناتور فرانک چرچ» رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا به دولت کارتر پیشنهاد کرد از حمایت دولت ایران خودداری کند زیرا این حمایت مردم ایران را خشمگین‌تر کرده سقوط دولت را تسریع می‌کند1

رمزی کلارک وزیر دادگستری پیشین آمریکا پس از دیدار با امام خمینی در نوفل‌لوشاتو: «آیت‌الله خمینی مردی بسیار با هوش و خردمند است و کلید حل مشکل ایران فقط در دست ایشان است.» وی گفت: دولت بختیار شبحی بیش نیست و آمریکا باید دست از حمایت وی بر دارد. زیرا همه مردم به آیت‌الله خمینی رأی می‌دهند.

1355

امام‌‌خمینی به مناسبت حملات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در پیامی از مردم ایران خواستند تا از کمک‌های مالی خود نسبت به مجروحین و مصیبت‌دیدگان این حادثه دریغ نکنند.

1348

سفیر عراق همراه با 4 دیپلمات عراقی در تهران به تلافی اخراج عزت‌الله عاملی سفیر ایران در عراق از ایران خارج شد.

1343

شش جراح آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی برای معالجه حسنعلی منصور که دیروز در مقابل مجلس شورای ملی هدف گلوله قرار گرفت به تهران دعوت شدند.

1342

بین ایران و فیلیپین سفیر مبادله شد و طرفین روابط سیاسی برقرار کردند.

1341

در پی انتشار نظریه امام‌خمینی در تحریم رفراندوم 6 بهمن، بازار تهران تعطیل شد و مردم علیه رفراندوم موردنظر دولت تظاهرات کردند. حجت‌الاسلام فلسفی نیز نطق پرشوری بر علیه اصلاحات ارضی موردنظر شاه ایراد کرد. همچنین در اعتراض به لوایح شش‌گانه شاه موسوم به «انقلاب سفید» تظاهرات بزرگی در مسیر میدان توپخانه، سرچشمه و بهارستان برگزار شد و مردم در مقابل منزل آیت‌الله خوانساری اجتماع کردند.

1325

قاضی محمدرهبر حزب دمکرات کردستان پس از سه روز محاکمه در سالروز تاسیس جمهوری خود مختار کردستان به اعدام محکوم شد و سپس پرونده‌اش برای تایید حکم به تهران ارسال شد.

1324

قاضی محمد رهبر حزب دمکرات کردستان در نخستین جلسه مجمع ملی این استان، تأسیس جمهوری خود مختار کردستان را اعلام کرد. این حزب در 25 مرداد همین سال با حمایت ارتش سرخ شوروی تشکیل شده بود.

1318

سرتیپ احمد نخجوان کفیل وزارت جنگ با وابسته نظامی سفارت انگلستان در تهران ملاقات کرد و خواستار خرید 60 فروند بمب افکن‌ انگلیسی شد.

1312

عارف قزوینی شاعر ایرانی در 52 سالگی درگذشت و در کنار مقبره ابوعلی‌سینا در همدان دفن شد.

1307

نظامنامه لباسهای متحدالشکل به تصویب هیأت وزیران رسید.

1299

میرزا فتح‌الله خان سپهدار معروف به سپهدار اعظم رشتی حکم رئیس‌الوزرائی را از احمدشاه قاجار دریافت کرد.

 



نوشته های دیگران ()

اسما خداوند متعال

نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( پنج شنبه 93/11/2 :: ساعت 4:42 عصر )

»» صادق هدایت و این حرف ها؟


سی وهفت عیب  برخی از ما ایرانی ها
1

 اکثر ما ایرانی‌ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم .

اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می‌دهند.

با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.

به بدبینی بیش از خوش‌بینی تمایل داریم.

بیشتر نواقص را می‌بینیم اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمی‌کنیم.
6

در هر کاری اظهار فضل می‌کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.
7

کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
8

غالباً مهارت را به دانش ترجیح می‌دهیم.

9

بیشتر در گذشته به سر می‌بریم تا جایی که آینده را فراموش می‌کنیم.
10

از دوراندیشی و برنامه‌ریزی عاجزیم و غالباً دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.
11

عقب افتادگی‌مان را به گردن دیگران و توطئه‌ی آنها می‌اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی‌داریم.
12

دائماً دیگران را نصیحت می‌کنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی‌کنیم.
13

همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه 90 می‌گیریم.
14

غربی‌ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و فقیه!
15

زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم غربی‌ها علم شیمی را گسترش دادند.
16

زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی‌ها علم نجوم را بنا نهادند.
17

هنگامی که به هدف‌مان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بدبیاری می‌گذاریم، ولی هرگز به تجزیه و تحلیل علل نمی‌پردازیم.
18

غربی‌ها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار می‌دهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان می‌کنیم.
19

مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می‌گذاریم.
20

غربی‌ها و بعضاً دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می‌شناسند.
21

در ایران کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد.
22

فکر می‌کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می‌کنیم.
23

برای تصمیم‌گیری بعد از تمام بررسی‌های ممکن آخر کار استخاره می‌کنیم.
24

همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.
25

به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می‌کنیم که کسی که عیب ما را می‌گوید بدخواه ماست.
26

چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.
27

به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می‌دهیم.
28

وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.
29

در غالب خانواده‌ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.
30

اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.
31

اکثراً رابطه را به ضابطه ترجیح می‌دهیم.
32

تنبیه برایمان راحت‌تر از تشویق است.
33

غالباً افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.
34

اول ساختمان را می‌سازیم بعد برای لوله کشی،کابل‌کشی و غیره صدها جای آن را خراب می‌کنیم.
35

وعده دادن و عمل نکردن به آن یک عادت عمومی برای همه ما شده است.
36

قبل از قضاوت کردن نمی‌اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی‌کنیم.
37

شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می‌دانیم....


 



نوشته های دیگران ()

اسما خداوند متعال

نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( پنج شنبه 93/11/2 :: ساعت 2:25 صبح )

»» نگاهی اجمالی به صادق هدایت

صادق هدایت را به همراه جمالزاده  و بزرگ علوی ، پیشگامان داستان نویسی فارسی می دانند . 

در شب سه شنبه 28 بهمن ماه 1281 شمسی نویسنده ای در ایران تولد یافت که بعد ها نه تنها در کشور خود ، بلکه در بیرون مرز های ایران نیز شهرت یافت . 

صادق ، کوچک ترین فرزند هدایت قلی هدایت ( اعتضاد الملک ) و خانم عذری زیورالملک هدایت (دختر حسین قلی خان مخبرالدوله دوم ) بود و دو برادر و دو خواهر دیگر نیز داشت .

وی  هنگامی که از خاک ایران آزادی خواهی و مشروطه طلبی می جوشید ، متولد شد .

صادق در خانواده ای ثروتمند و اشرافی به دنیا آمد .  افراد خانواده او همگی از مردان سرشناس کشور بودند و او از این راه می توانست به مقامات بالای حکومتی دست پیدا کند و در آسایش و راحتی زندگی کند ؛ اما صادق به سرعت جریان زندگی اش را از خانواده اش جدا نمود و با درآمد اندکی که از از کار کردن در ادارات مختلف دولتی کسب می کرد امرار معاش کرد

پدر صادق از خاندان رضا قلی خان هدایت ، ادیب و دانشور رمان ناصری ، بود .

 صادق هفت ساله بود که به همراه دو دوست و هم بازیش ، مهندس خسرو هدایت قائم مقام شرکت ملی نفت ( پسر دایی صادق ) و دکتر منوچهر هدایت رئیس بهداری وزارت آموزش و پرورش ( پسر عموی صادق ) به مدرسه علمیه رفت . این سه نفر تا کلاس نهم دبیرستان با هم بودند .

تحصیلات درخارج از وطن 

هدایت در سال 1304 تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون و دبیرستان فرانسوی سن لوئی تهران به پایان برد .پس از آن در سال 1305 با پذیرفته شدن در مسابقه ای که ترتیب یافته بود ،  کاروان دانش آموزان اعزامی به اروپا ، به بلژیک رفت .

صادق  در آموزش عالی بلژیک ، در رشته مهندسی راه و ساختمان نام نویسی کرد ، اما اقامت او در بلژیک یک سال بود و با اولین کاروان دانشجویان ، برای تحصیل در رشته معماری ، به پاریس رفت . وی 4 سال در فرانسه اقامت داشت .

در طول اقامتش در پاریس ، آن طور که از نامه هایش پیداست ،مشکلات مالی بسیاری داشت و زندگی سختی را می گذرانید . به این ترتیب تحصیلاتش را به پایان نبرد و در سال 1309 که اوج قدرت رضا شاه بود ، به تهران بازگشت . خانواده صادق از بازگشت او ناراضی بوده و اصرار داشتند که صادق برای ادامه تحصیل به اروپا بازگردد ، اما او نپذیرفت . 

 بازگشت به ایران

پس از بازگشت به تهران ، تا شهریور 1311 در بانک ملی مرکز ، به عنوان حساب دار جزء کار می کرد و ماهی 20 تومان حقوق می گرفت .

از 6 شهریور 1311 تا 16 دی 1313 در اداره کل تجارت مشغول به کار بود . از این تاریخ تا 30 اسفند 1314 هم در وزارت امور خارجه کار می کرد و پس از آن وارد شرکت سهامی کل ساختمان شد .

ربـــعــــه

سال 1315 که صادق به هندوستان رفت ، پربارترین دوره فعالیت ادبی هدایت بود . صادق در این دوره با بزرگ علوی ، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد آشنا شد .این 4 تن ، از جوانان روشن فکری بودند با دارای اصول فکری و هنری مشترک. آن ها بیشتر

عصر ها در یکی از کافه های لاله زار نو به نام « رُز نَوار » گرد هم می آمدند و با هم بحث و تبادل نظر می کردند .

در آن زمان یک گروه هفت نفری از نویسندگان به نام زمان وجود داشت که خود را سَبعه می نامیدند . این گروه شامل افرادی چون نفیسی ، فلسفی ، یاسمی و سعیدی  بود که بیشتر مقالات ادبی در مطبوعات روز ، به قلم آن ها بودند .

هدایت و دوستانش ، نام ربعه را برای گروهشان انتخاب کردند .کلمه ربعه بر وزن سبعه ، یک کلمه غلط عمدی بود که هدایت و یاران او در برابر آنان بر خود نهاده بودند . این نام در حقیقت نوعی دهن کجی به افراد گروه سبعه بود .

مجتبی مینوی درباره طرز فکر این گروه چنین می گوید :

ما با تعصب جنگ می کردیم و برای تحصیل آزادی کوشش می کردیم و مرکز دایره ما صادق هدایت بود .

کم کم به شمار یاران هدایت افزوده شد : سرهنگ مین باشیان و حسین سرشار ( دو موسیقی دان )  و عبدالحسین نوشین ( بازیگر و کارگردان )

به تشویق صادق هدایت،  بزرگ علوی  کتاب چمدان را نوشت و نوشین هم تئاتر تُپاز را به معرض نمایش گذاشت .

در زمان تشکیل کنگره فردوسی، نوشین و مین باشیان ، سه پرده نمایش از شاهنامه را اجرا کردند .

مجتبی مینوی در این دوره نامه تنسُّر ، تاریخ مازیار ، نو روزنامه ، جلد اول شاهنامه ، شاهنشاهی ساسانیان و ویس و رامین را تصحیح کرد .

 بازگشت آخر به وطن

در سال 1315 به دعوت دکتر شیراز پور پرتو ( شین پرتو ) عضو وزارت امور خارجه شد و به عنوان متخصص تنظیم دیالوگ فیلم فارسی به هندوستان رفت . در این سفر که کمتر از یک سال به طول انجامید ، با فرهنگ هندی آشنا شد و اطلاعات وسیعی در

زمینه فارسی میانه ( پهلوی ) به دست آورد .

پس از این سفر ، آن چنان که از نامه هایش پیداست ، صادق تمایلی برای بازگشت به تهران نداشته و دوست داشت که در هندوستان باقی بماند . با این همه چون از لحاظ معیشتی در تنگنا افتاد ، باز به تهران بازگشت و بار دیگر به استخدام بانک مرکزی در آمد . سال های بعد از بازگشت صادق به ایران ، سال های خفقان آور و سختی بودند ؛ مجتبی مینوی به لندن رفته بود و در برنامه فارسی بی . بی. سی کار میکرد ، بزرگ علوی هم در زندان بود و به این ترتیب گروه ربعه از هم پاشید .

تا مدتی دکتر خانلری ، دکتر محمد مقدم  و مسعود فرزاد در خانه هدایت جمع می شدند و از ادبیات و موسیقی و ... سخن می گفتند ، که کم کم این گروه هم متلاشی شد .

وی در سال های 1318 – 1320 مقالات و تحقیقات گوناگون خود را در مجله موسیقی چاپ می نمود .

هدایت تمام زمانش را برای مطالعه می گذاشت و کار اداری را فقط برای رفع تکلیف انجام می داد .

هدایت در فعالیت های ادبی جمعیت ایرانی روایط اتحاد جماهیر شوروی که در سال 1322 تاسیس یافت ، شرکت داشت . این جمعیت مجله ای به نام پیام نو داشتند که هدایت در آن فعال بود . وی مقالاتی از جمله « چند نکته درباره ویس و رامین » و یک داستان به نام  فردا را در این مجله منتشر کرد .

وی با مجله سخن که دکتر پرویز خانلری در سال 1322 دایرش کرده بود همکاری داشت . مثلا ترجمه مسخ کافکا را اولین بار در این مجله چاپ کرد .  صادق ترجمه دیوار ژان پل سارتر را اولین بار در این مجله چاپ کرد و برای اولین بار این نویسنده را به فارسی زبانان معرفی کرد .

هدایت در 16 آذر 1324 همرا یک هیئت فرهنگی برای شرکت در جشن یادبود بیست و پنجمین سال تشکیل دولت جمهوری ازبکستان ، به دعوت دانشگاه تاشکند ، به آن کشور رفت و دو ماه در آن جا بود .اوضاع سیاسی بد ایران در سال های 1326 -26 در روحیه صادق تاثیرات بدی گذاشت .

در زمانی که امپریالیست ها در امور داخلی ایران شروع به دخالت کردند ، هدایت که از دل و جان طرفدار آزادی و استقلال کشور بود ، شرایط روحی بدی داشت. اما بنا به گفته نزدیکانش تو هرگز در هیج حزب و فرقه ای نبود ، او نه کمونیست ، نه مارکسیست و نه از اهالی حزب توده بود .

در سال 1329 از دانشگاه تهران چند ماه مرخصی گرفت و ظاهرا به نام معالجه ، روز 12 آذر 1329 به پاریس رفت . سر انجام  در بامداد روز دوشنبه 19 فروردین ماه 1330 در پاریس ، در گرمابه اتاق پانسیون محقری در بلوار سن میشل ، کوچه شامپیونه ، در کنار خاکستر آثار چاپ نشده اش ، با گشودن شیر گاز  به زندگی خود پایان داد .  به این ترتیب دفتر زندگانی 48 ساله این نویسنده توانمند ایرانی بسته شد .

آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعه 85، در پاریس واقع است. 

خودکشی  

 

گفته شده که در سفر اولش به پاریس که برای تحصیل رفته بود ، در اردیبهشت 1307 ( آوریل 1928 ) در حوالی پایتخت ، قصد غرق کردن خودش را داشت که موفق نشد . در کارتی که در تاریخ 3 می همان سال برای برادرش فرستاده نوشته است : « یک

دیوانگی کردم ، به خیر گذشت . »

در  جای دیگر نوشته اند که صادق به یکی از دوستانش گفته که خود کشی با گاز آسان ترین نوع خود کشی هاست .

برخی دیگر از دوستانش می گویند که همیشه می گفته که بعضی ها در همه عمر مجذوب خود کشی هستند و مقاومت آن ها در برابر این کشش بیهوده است .

در جای دیگر ، وی در پاسخ به نصیحت های ، به قول خودش « مادر شوهرانه ی » جمال زاده گفته : « هر سر این است که از هر کاری زده و خسته و بیزارم . اعصابم خورد شده . مثل یک محکوم و شاید بدتر از آن ، شب را به روز می آرم و حوصله همه چیز را از دست داده ام .»

در نوشته های دیگرش هم شواهدی بر کشش او به مرگ وجود دارند  .

وی در قطعه نا تمام مرگ چنین می گوید :

«زندگی از مرگ جدایی ناپذیر است ...اگر مرگ نبود همه آرزویش را می کردند ، فریاد های ناامیدی به آسمان بلند می شد  ، به طبیعت نفرین می فرستادند . اگر زندگانی سپری نمی شد ، چقدر تلخ و ترسناک بود . ای مرگ تو نوش داروی ماتم زدگی و ناامیدی هستی...»

در داستان زنده به گور نیز چنین می گوید :

«نه ، کسی تصمیم خود کشی را نمی گیرد . خود کشی با بعضی ها هست ، در خمیره و سرنوشت آن هاست .نمی توانند از دستش بگریزند .این سرنوشت است که فرمان روایی دارد و در همان حال این من هستم که سرنوشتم را درست کرده ام .»

 



نوشته های دیگران ()

اسما خداوند متعال

نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( پنج شنبه 93/11/2 :: ساعت 2:13 صبح )

»» نوزدهم دیماه به روایت ساواک


19 دی طلیعه انقلاب اسلامی  به روایت اسناد ساواک

مقدمه :

 آسمان و فضاى تاریخ همانند ایام فصول گاهى آفتابى و درخشان و گاهى گرفته و ابرى است. درمرور ایام  به فرازهایى مى‏رسیم که در بستر زمانى خود بسیار دردآور بوده و چشمها را اشکبار و دلها را غمگین نموده ولى در نگاهى دیگر و از فراز زمان‏ها و مکان‏ها تحول‏زا، سرنوشت ساز و بهجت‏زاست. 19 دى از جمله آن ایام است.

واقعه 19 دى پدیده‏اى ناگهانى نبود بلکه داراى ریشه‏ها و آبشخورهاى تاریخى بود و بعدها منشأ تحلیلها و حوادثى بس ژرف وعمیق گردید. بررسى بستر تاریخى و بازنگرى شرایط آن دوران، بى‏شک ابّهت و اهمیت آن واقعه را نمودى عینى‏ترمى‏بخشد.

فضاى سیاسى،اجتماعى، اقتصادى و نظامى دهه 50 وخصوصا سالهاى واپسین انقلاب در نگاه دولتمردان رژیم پهلوى عصر شکوفایى و رسیدن به  دروازه‏هاى تمدن بزرگ و در یک  کلمه عصر طلایى بود و بسیارى از تحلیل‏گران و سیاستمداران داخلى و خارجى حکومت ایران را رژیمى پایدار و با ثبات درتمامى عرصه‏ها برآورد نموده و ایران را جزیره ثبات مى‏نامیدند.

رژیم پهلوى توانسته بود از خود تصویرى مهیب و با صلابت و در عین حال به ظاهر اصلاحگر و معتقد به آزادى و توسعه سیاسى نشان دهد و همگان شاه را فردى قدرتمند و توانا که داراى رژیمى پایدار و مستحکم است مى‏پنداشتند.

 رژیمى با ارتشى مدرن با قابلیت 000/400 نفر و مجهز به پیشرفته‏ترین تسلیحات، دستگاه امنیتى بسیار منظم و خشن، مجلس مطیع و گوش به فرمان، داراى دوستان با نفوذ درسطح منطقه و جهان، رژیمى بدون اپوزیسیون قوى و جدى و ثروتى هنگفت براى هرگونه اقدام. سیا معتقد بود :

«ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابى قرار ندارد بلکه حتى آثار و علائمى از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به چشم نمى‏خورد.»

ودرتحلیل اطلاعات دفاعى آمریکا آمده بود :

«انتظار مى‏رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان فعال در قدرت بماند.»

و از بُعدى دیگر شاه از لحاظ شخصیتى داراى باورهایى از اقتدار و توانایى‏هاى ویژه بود که هر چند توهمى بیش نبود و یکباره همچون یخ در آفتاب ذوب شد ولى همگان به یاد دارند در مصاحبه با اوریانا فالاچى به صراحت مى‏گفت :

«از طرف خداوند برگزیده شده‏ام تا مأموریتى را انجام دهم.... و پیوسته احساس پیش از وقوع دارم و آن درست به اندازه غریزه‏ام قوى است.... من کاملاً تنها نیستم چون قدرتى مرا همراهى مى‏کند که دیگران قادر به دیدن آن نیستند قدرت باطنى و پنهانى.... من پیامهایى را دریافت مى‏کنم.»

و در نهایت معتقد بود من پایدار خواهم ماند و با اشاره به فالاچى مى‏گفت :

«پادشاهى در ایران از رژیم‏هاى شما بیشتر دوام خواهد آورد... رژیم‏هاى شما دوام نخواهد آورد و مال من پایدار خواهد ماند.»

پیش زمینه های حادثه نوزده دی

پل راد من نویسنده مشهورآمریکایى درمجله نیویورک تایمز شاه را فاتح دنیا نام نهاد!! و در مقابل این وضعیت مطلوب نیروهاى مخالف رژیم شاه طبعا وضعیتى نابسامان را تجربه مى‏کردند و روزنه‏هاى امید یکى پس از دیگرى بى‏فروغ مى‏گشت و آخرین کورسوهاى امید رو به خاموشى مى‏گرایید در همین زمان شاه سرمست از غرور براى تسریع این روند و درهم شکستن آخرین مقاومتها فرمان حمله به آخرین دژ انقلابیون را صادر کرد. دراول آبان 1356 و هفدهم دی ماه 1356 دوحادثه قریب به هم به وقوع پیوست:

اول شهادت حاج آقا مصطفى خمینى (ره) و دوم درج مقاله 17 دى که در ایران و خصوصا قم بازتاب بسیار وسیعى داشت .

پژواک شهادت حاج آقا مصطفى فرزند برومند امام در اول آبان ه در همه ایران طنین انداز گردید محبوبیت امام را دربین توده مردم و گروههاى انقلابى به نمایش گذاشت و رژیم را به واکنش سریع واداشت و مقاله 17 دى تحت عنوان"ایران واستعمارسرخ وسیاه" ، با هدف هتک حرمت امام خمینی در روزنامه اطلاعات منتشر گردید، ولى ناگهان همه چیز به گونه‏اى دیگر رخ نمود و آن همه تحلیل و ثبات و امنیت به یکباره رنگ باخت وسیرجریانات و طوفان حوادث سرنوشتى دیگر را رقم زد، به گونه‏اى که طومار رژیم پهلوى را درهم پیچید.

عقده گشایی شاهانه در مقاله روزنامه اطلاعات

با درج مقاله توهین‏آمیز 17/10/56 تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات رژیم با عکس‏العمل جدى روحانیت و توده مردم مواجه گردید :

«... از ساعت 30/16 حدود چهارصد نفر از طلاب حوزه قم در مسجد اعظم اجتماع و تا ساعت 17 به تدریج بر تعداد آنان افزوده گردید و به قریب دو هزار نفر بالغ گردیدند... جمعیت از مسجد خارج و در جلوى مدرسه خان و خیابانهاى موزه، ارم، حجتیه و بهار شروع به تظاهرات و دادن شعارهاى درود برخمینى و مرگ بر حکومت استبدادى نمودند.... در ساعت 2015 حدود سیصد نفر در جلوى مدرسه خان و میدان آستانه تجمع و تعدادى از آنان شروع به دادن شعار و پرتاب سنگ به طرف مأمورین انتظامى نمودند.... در این ماجرا به علت تجمع زیاد افراد متفرقه و عدم امکان شناسایى، کسى بازداشت نگردیده است...»[1]

در گزارش دیگر آمده است :

«ساعت 10 روز جارى (18/10/36) به علت درج مطلبى تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات دروس حوزه علمیه قم تعطیل و حدود 250 نفر از طلاب علوم دینى در مدرسه‏خان اجتماع و با دادن شعار درود برخمینى و مرگ بر حکومت استبدادى به طرف میدان آستانه و حرم حرکت.... به منزل آیت‏اللّه‏ گلپایگانى مراجعه نموده و پس از منزل وى مجددا دست به تظاهرات خیابانى زده که در حال حاضر مأمورین انتظامى در حال پراکندن آنان مى‏باشند »[2]

«... تظاهرات شروع و تعدادى از آنها به مسجد اعظم که آقاى شریعتمدارى براى درس گفتن آمده بود رفته و از وى خواستند به دنبال تعطیل حوزه، درس را رها نماید که ایشان با ناراحتى از منبر پایین آمده و درس را تعطیل مى‏نمایند سپس تظاهرکنندگان به منزل شیخ هاشم آملى و علامه طباطبایى سپس به منزل وحید خراسانى مى‏روند. در ساعت 5/10 صبح ناصر مکارم شیرازى در مسجد امیرالمؤمنین شروع به سخنرانى نمود و گفت شماها با هم همدست و هم زبان باشید قیام کنید اگر بمیرم همه با هم بمیریم و اگر زنده باشیم همه با هم زنده باشیم تا دست این حکومت یزیدى را کوتاه کنیم در قرارداد در نظر دارد با این مطالب و حرفهاى غلط مردم مسلمان شیعه ایران را از خمینى دور سازد. ما مى‏میریم ولى از خمینى جدا نیستیم تمام پاکستان که 30 میلیون شیعه دارد و عراق و افغانستان تمام شیعه‏ها از خمینى هستند و او را جدا از خودشان نمى‏دانند....»[3]

رژیم که به خشم آمده بود دستور شدید سرکوبى مردم را صادر کرد و پلیس به تظاهرکنندگان حمله‏ور شد و در نتیجه عده‏اى مجروح و شهید گردیدند :

«طبق اطلاعى که مجددا از بیمارستانها کسب گردیده، تعداد کشته‏شدگان پنج نفر است که چهار نفر از آنان در اثر اصابت گلوله کشته شده... مجروحین تیر خورده که در بیمارستان بسترى مى‏باشند جمعا نُه نفر است که حال دو نفر از آنان وخیم مى‏باشد...»[4]

ولى این اقدامات هیچ‏گونه خللى در عزم مردم بوجود نیاورد:

«... از ساعت 16 جارى جمعیت تظاهرکنندگان حدود ده هزار نفر در مدرسه خان و مسجد اعظم و صحنین اجتماع و در مسیر خیابان صفاییه حرکت نمودند...»[5]

    مراجع طراز اول قم با تأیید اقدامات مردم انزجار خود را از اینگونه حرکات اعلام مى‏نمودند.

«... طلاب همگى به منزل آیت‏اللّه‏ گلپایگانى رفتند به طورى که منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصى شد آیت‏اللّه‏ گلپایگانى پشت میکروفون رفته و 5 دقیقه سخنرانى کرده و گفت دیشب روزنامه را برایم خواندند خیلى ناراحت شدم مدتى است که به دین و روحانیت جسارت مى‏کنند.... بعد طلبه‏ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کناربگذراند اختلاف بین ما از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان‏آورتر است.... درسها را تعطیل کردیم ولى نباید که به همین جا اکتفا کنیم ما باید با آقایان دیگر صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند....»[6]

«... آیت‏اللّه‏ نجفى سخنرانى کرده و گفت من ایشان را (خمینى را) خوب مى‏شناسم ما هشتاد سال است با هم رفیق هستیم ایشان با این حرفها کوچک نمى‏شود من اقداماتى کرده‏ام...»[7]

« بطور دسته جمعى به منزل شیخ هاشم آملى رفتند. آملى خیلى مختصر در چند کلمه گفت ما این اهانت را محکوم مى‏کنیم و ساکت نمى‏نشینیم.. ما کارهاى شما را تحسین مى‏کنیم. همه شما را دوست داریم...»[8]

« طلاب به منزل علامه طباطبایى رفتند وعلامه طى چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد.»

سخنرانى مهیج آیت‏اللّه‏ وحید خراسانى باعث شور و شوقى مضاعف در بین مردم گردید :

«... وحید خراسانى شروع به صحبت کرده و در ضمن صحبت، خمینى را تشبیه به نور کرد که اگر کسى پا روى نوربگذارد نور خاموش نمى‏شود و سپس شعرى خواند که مفهومش این بود : که آب دریا به دهن سگ نجس نمى‏شود و در حالى که روى سخنش با نویسنده مقاله بود، گفت اى احمق تو به شخصى توهین کردى که معرفه است در حالى که تمامى بندگان نکره هستند ولى وقتى به خدا نزدیک شدند معرفه شوند...»[9]

    آیت‏اللّه‏ گلپایگانى با حضور در بیمارستان آیت‏اللّه‏ گلپایگانى به عیادت مجروحین تظاهرات که از میان
اقشار مختلف جامعه از قبیل طلاب، دانشجویان، کارگران، محصلین و کارمندان[10] بودند پرداخت و ضمن
اظهار همدردى انزجار خود را از این اعمال وحشیانه اعلام نمودند.[11]

    موج تظاهرات و اقدامات وحشیانه رژیم به گونه‏اى بود که خیلى زود شهرهاى مجاور ضمن اظهار
همدردى به حرکتى خودجوش و مشابه آنچه در قم گذشت پرداختند.[12]

    رژیم با تهدید و ارعاب سعى نمود مردم را مجبور به عقب‏نشینى کند و از روند آن جلوگیرى کند :

«... کلیه کسبه شهر موظفند که مغازه‏هاى خود را از ساعت 9 صبح روز 22/10/39 باز و به کسب مشغول باشند در غیر این صورت پروانه کسب آنان براى همیشه لغو و نسبت به انسداد جلو مغازه نیز از طریق احداث دیوار اقدام خواهد شد.»[13]

    بار دیگر کوشید علاوه بر برخورد بسیار سفاکانه با مردم، با تبعید دسته جمعى علما و فعالین بتواند
مردم را مجبور به سکوت کند.

«ساعت 8 صبح جارى کمیسیون حوزه امنیت اجتماعى شهرستان قم در دفتر کار فرماندار تشکیل و در مورد 10 نفر محرکین وقایع اخیر به شرح ذیل اتخاذ تصمیم و دستور اجراى موقت حکم از استاندار استان مرکزى اخذ گردید...»[14]

    و متقابلاً آیات عظام نیز با انتشار اعلامیه‏ها را ایراد سخنرانى به محکوم کردن اعمال رژیم پرداختند.
در مورخه 22/10/56 اعلامیه‏اى با امضاى 37 تن از طرف اساتید و علماى حوزه علمیه قم انتشار یافت
و آیت‏اللّه‏ شریعتمدارى در طى اعلامیه‏اى اعلام داشت :

«حادثه اسفناک و دلخراش حوزه علمیه قم را به عموم مسلمانان تسلیت مى‏گوییم. اخیرا در روزنامه‏هاى ایران قلمهایى بکار افتاده و مقالاتى نوشته شده است که متضمن توهین به مقام شامخ روحانیت و انکار بعضى احکام مسلمه اسلام است...»[15]

این روند، رفته رفته به تعطیلى نمازهاى جماعت قم و کاشان انجامیدند:

«... از روز بیستم ماه جارى تاکنون در هیچ یک از مساجد شهر نماز جماعت اقامه نشده و روحانیون از شرکت در مساجد خوددارى کرده‏اند.[16]

و با برپایى مجلس ختم، یاد و خاطره شهیدان را زنده نگه داشتند و از آن به عنوان سندى براى رسواسازى
رژیم بهره جستند.

« روحانیون و بازاریان متعصب مذهبى در نظر دارند، روز پنج‏شنبه 29/10/36 را روز ختم کشته ‏شدگان حادثه قم اعلام دارند [و ]احتمال اینکه در روز مذکور مجلس ختم برگزار و احیانا بازار شهر تعطیل گردد [وجود دارد]...»[17]

«... ضمنا تعدادى از وعاظ طرفدار خمینى در نظر دارند امشب در مجالس روضه‏خوانى تهران منبر رفته و مجالس را به صورت فاتحه‏خوانى اداره نمایند...»[18]

و وعاظ از این فرصت استفاده کرده و در تمامى مجالس و محافل به افشاگرى علیه دولت پرداختند :

«... در روزنامه‏ها به روحانیت اهانت شده و از آنها به عنوان مرتجع نام برده شده در صورتى که روحانیت از مسایل ارتجاعى مبراست.... آنها ما را خائن مى‏دانند ولى ما خائن نیستیم. آنهایى که سرمایه‏هاى مملکت را به خارج مى‏برند خائن هستند....»[19]

و با گسترده شدن دامنه اعتراضات، روحانیون از شهرستانها جهت کسب تکلیف به قم آمده و هر روز
دامنه قیام گسترده‏تر مى‏گردید.

«... شیخ محمد صدوقى یزدى از یزد و سید روح‏اللّه‏ خاتمى از اردکان یزد و شیخ ابراهیم اعرافى از شورک میبد یزد به قم آمده بودند و با آیات و مراجع قم تماس گرفته و گفتند اگر اجازه مى‏دهید در یزد و توابع آن به عنوان اعتراض مغازه‏هارا تعطیل کنند و...»[20]

«... در دهه آخر صفر و در مدارس علمیه قم کاملاً تعطیل و طلاب و وعاظ شهرستانها به روستاها اعزام شده‏اند و به ظاهر محافل مذهبى و..... خاصى در تدارک و تهیه مقدمات تظاهرات و فعالیتهاى بخصوص نیستند ولى باطن محیط آمادگى هرگونه آشوب و بلوا را دارد...»[21]

« ساعت 14 روز جارى تعدادى اعلامیه پلى کپى شده تحت عنوان پیام 19 دى وسیله افراد ناشناسى در خیابانهاى اطراف حرم توزیع که سریعا وسیله مأمورین جمع‏آورى گردید...»[22]

«اخیرا تعدادى طلاب علما دینى به مرودشت وارد و در گروههاى 2 الى 3 نفرى تقسیم و به روستاهاى استان فارس اعزام و یکى از آنها اظهار نموده در آینده نزدیک یک قیام عمومى برپا خواهد شد و ما نیز به همین منظور به روستاهاآمده‏ایم واوامر ملوکانه شرف صدور یافت «همه سازمانها در همه نقاط مواظب باشند .»[23]

    زمان به سرعت و با التهاب بسیار، در ایران سپرى مى‏گردید و یاد روز چهلم شهداى قم نزدیک مى‏شد
و رژیم به خوبى دریافته بود که آینده آبستن حوادث بیشمارى است؛ لذا تدابیر امنیتى شدیدترى را تدارک
دیده بود :

«... نظر به اینکه روز شنبه 29/11/36 مصادف با روز چهلم حادثه اخیر قم (19/10/36) مى‏باشد و احتمال داردعوامل ناراحت و افراد متعصب مذهبى با برگزارى مجالس ختم مبادرت به انجام تظاهرات و یا خرابکارى نمایند لذاخواهشمند است دستور فرمایید ضمن توجیه مأمورین مربوطه در زمینه مراقبت و پیش‏بینى‏هاى لازم در مورد تردد افراد مشکوک در منطقه از تشکیل مجالس مذهبى در منازل و مساجد و تکایا به منظور فوق و برگزارى ختم براىمقتولین حادثه مذکور شدیدا جلوگیرى نموده...»[24]

«...  نوارهاى آیات قم و خمینى در سطح گسترده‏اى تکثیر و به فروش مى‏رسد مقرر فرمایند...»[25]

«... به قرار اطلاع قرار است روز 29/11/36 به مناسبت روز درگذشت کشته‏شدگان واقعه اخیر قم، از طرف متعصبین مذهبى و عوامل مخرب در نقاط مختلف کشور تظاهراتى انجام شود...»[26]

    در بولتن ویژه‏اى که گزارش وقایع، در نقاط مختلف کشور به مناسبت چهلمین روز شهداى قم تهیه
شده، آمده است که : از طرف آیات عظام گلپایگانى و محمدوحید میاندوآبى، سیدکاظم شریعتمدارى
اعلامیه‏اى منتشر و در سراسر کشور پخش گردید. شهر قم به حالت تعطیل درآمد و وضعیت 16 استان
حالت غیرعادى داشت. در تبریز وضع به گونه‏اى دیگر بود و تظاهرات مردمى به درگیرى انجامید و
تعدادى از مردم به شهادت رسیدند که خود سرمنشأ تحرکات و جنبشى جدید گردید :

«... آیات حوزه علمیه قم اعلام کرده‏اند حوزه روز 3/12/36 به مناسبت حوادث اخیر تبریز تعطیل خواهد بود ومجلس ترحیم براى مقتولین برگزار خواهد شد...»[27]

«... سه هزار نفر طلاب علوم دینى و دانشجویان شهرستانهاى مختلف مجلس ختمى به مناسبت هفته کشته‏شدگان واقعه تبریز در مسجد اعظم قم برگزار و با تلاوت قرآن و شعارهاى ...»[28]

درتمامى این جلسات ضمن افشاگرى درمورد رژیم پهلوى الگوهاى اسلامى و حکومت مورد نظر
اسلام تبیین مى‏گردید و از امام به عنوان رهبر حرکت اسلامى یاد مى‏گردید و بازگشت ایشان را درخواست مى‏نمودند :

«... خواسته‏هاى ملت ایران این است 1ـ آزادى کلیه زندانیان سیاسى مسلمان که در رأس آنها آیت‏اللّه‏ منتظرى وطالقانى قرار دارند 2ـ برگشتن دانشمندان و گویندگان عظیم‏الشأن حوزه علمیه قم که تبعید شده‏اند... 3ـ بازگشت حضرت آیت‏اللّه‏ العظمى امام خمینى 4ـ کلیه قوانین اسلام و کلیه قوانین قرآن باید در این مملکت از حجاب گرفته تا سایر چیزهایش موبه‏مو اجرا شود...»[29]

رژیم با نزدیک‏تر شدن ایام نوروز احتمال تظاهرات دامنه‏دارى را مى‏داد :

«... اینکه روز نهم فروردین مصادف با چهلمین روز کشته‏شدگان تبریز است و در این ایام تردد مردم به قم زیاد مى‏باشد و حوزه‏هاى علمیه در ایام عید تعطیلى ندارند لذا پیش‏بینى مى‏شود که در این ایام (تعطیلات نوروز) تظاهرات گسترده‏اى بوجود آید که چگونگى جهت پیشگیرى به شهربانى قم اعلام شده است...»[30]

«... روز 7/1/37 اعلامیه‏اى به امضاء «حوزه علمیه قم» به مناسبت چهلمین روز کشته‏شدگان اخلالگران تبریز در شهر قم انتشار یافته است متن اعلامیه صحنه 473.[31]

درشهر یزد متعاقب سخنرانى آیت‏اللّه‏ شهید شیخ محمد صدوقى مردم به تظاهرات پرداخته که تعدادى
شهید و مجروح گردیدند و در شهرهاى قزوین، اهواز، جهرم و اصفهان نیز حوادث مشابهى به وقوع
پیوست.

«در ... چند روز قبل اعلامیه‏اى از طرف جامعه روحانیت قم منتشر شد و روز 19 اردیبهشت را روز عزاى ملى براى شهرهاى قزوین، یزد ... اعلام کرده بودند...»[32]

«... روز 13/2/2537 در مدرسه علمیه خان اعلامیه‏اى نصب که در آن قید شده بود «به مناسبت چهلم اول یزد و چهلم دوم تبریز و چهلم سوم قم روز چهارشنبه 20/2/2537 در میبد یزد مجلس ختم مى‏گیرند...»[33]

«... از طرف خمینى به مناسبت چهلمین روز حوادث یزد اعلامیه‏اى صادر که حاوى مطالب مضره و تحریک‏آمیزمى‏باشد با توجه به صدور اعلامیه در همین زمینه از طرف سیدصادق روحانى بروز تظاهرات گسترده در روز19/2/2537 متصور است با هماهنگى سایر مراجع انتظامى پیش‏بینى و مراقبت‏هاى لازم معمول و هرگونه اتفاق را به موقع گزارش نمایند»[34]

و اعلامیه امام خمینى به گونه‏اى دیگر بود و رژیم آن را چیز دیگرى مى‏دانست.

«... از زمانى که اعلامیه اخیر خمینى به ایران آمده و در دسترس مردم قرار گرفته انقلاب و تظاهرات در قم اوج گرفته زیرا خمینى در اعلامیه اخیرش تاکید کرده که آرام نباشید و تظاهرات کنید لذا طرفداران و مقلدین خمینى این جمله را تعبیر به فتوا کرده و مى‏گویند تقریبا خمینى در این زمینه حکم داده و ما که مقلد ایشان هستیم موظف به انجام تظاهرات مى‏باشیم. این اعلامیه مراجع قم را دچار دردسر تازه‏اى کرده چون ایشان با تظاهرات مخالفند و هرگاه مجلس فاتحه مى‏گرفتند به منبرى سفارش مى‏کردند که در خاتمه منبر از مردم بخواهد آرامش را حفظ کنند و از انجام تظاهرات خوددارى نمایند و مردم هم کمى رعایت مى‏کردند وکمتر تظاهرات براه مى‏انداختند ولى اکنون با رسیدن این اعلامیه منبرى جرأت نمى‏کند مردم را دعوت به آرامش کند زیرا مورد اعتراض واقع مى‏شود که دستورخمینى را نقض کرده است...»[35]

  و در عرض مدت کمتر از 13 ماه رژیم خودکامه‏اى که مى‏گفت عمر «رژیم‏هاى شما دوام نخواهد آورد
و مال من پایدار خواهم ماند» به سر آمد و (فاتح دنیا) مغلوب گشت.

 

[1]ـ سند 64 کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک

[2]ـ سند 67 همان

[3]ـ سند 71 همان

[4]ـ سند 73 همان

[5]ـ سند 75 کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک

[6]ـ سند 87  همان

[7]ـ سند 87 همان

[8]ـ سند 90 همان

[9]ـ سند 90 همان

[10]ـ سند 90 همان


[11]ـ سند 94 همان کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک

[12]ـ سند 96 همان

[13]ـ سند 111 همان

[14]ـ  سندهای 115ـ 117 همان

[15]ـ  سند 128 همان

[16]ـ سند 132

[17]ـ سند 155

[18]ـ سند 157

[19]ـ 175

[20]ـ سند 179

[21]ـ سند 208.

[22]ـ سند 255.

[23]ـ سند 229

[24]ـ سند 247

[25]ـ سند 255

[26]ـ سند 261

[27]. سند 334

[28]. سند 352

[29]ـ سند 361 ـ 362

[30]ـ سند 385 ـ 386

[31]ـ سند 473

[32]ـ سند 529

[33]ـ سند 533

[34]ـ سند 534

[35]ـ سند 537















نوشته های دیگران ()

اسما خداوند متعال

نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( پنج شنبه 93/11/2 :: ساعت 1:0 صبح )

»» پیام تسلیت

    سلام برعزیزان جان: 

      انا لله وانا علیه الرجعون   

  امشب پیام تسلیتی  را درخصوص ازدست دادن مادری الحق فدا کار وانصافا عارف را می نویسم.

 نه تنها مادر بلکه همسری صبور مقاوم و حکیم و یکی از کنیزان و عروس درستکار بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س).

 سید محمد نوبختی هنگام   وداع  با همسرت صبرو شکیبایی از خداوندعلی خواستارم امید است با جده سادات محشور شود.

 اعظم السادات دردانه مادر برایت صبر و سلامتی آرزو مندم امید است همواره رهرو آن عارفه فاضله مکرمه باشید.

 سیدعلی عزیز مادر و سیدعباس امید مادر بمیرم برای دل غم گسارو جریحه دارتون از همینجا سلام میدم به سید شباب اهل  جنت 

  حسن(ع) وحسین(ع) ومادر باکرامتشان فاطمه زهرا(س) وازایشان  می خواهم در شب اول قبر ودر مسیر برزخ تا قیامت حاجیه خانم معلم قرآن خدیجه گلکار را مهمان خود بدارند آمین ....

ارادتمند همه بچه های سادات مخصوصا مومن های  محله اهل علی تهران

شادی ارواح همه گذشتگان الفاتحه مع الصلوات



نوشته های دیگران ()

اسما خداوند متعال

نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( پنج شنبه 93/11/2 :: ساعت 12:36 صبح )

<   <<   11   12   13      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تاریخ سیاسی ایران مرداد
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
تاریخ سیاسی ایران تیر
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 214475
» درباره من

سلام محب برمحبان حسین (ع)
مدیر وبلاگ : محب[471]
نویسندگان وبلاگ :
غلامرضا حیدری زاده (@)[0]



تماس با ما » پیوندهای روزانه

روزنامه های ایران [13]
سلام محب بر محبان حسین(ع) [77]
اخبار لحظه به لحظه گروه تروریستی داعش [24]
تقویم تاریخ [17]
صرافی [11]
[آرشیو(5)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
سیاست[266] . سخن آینه روح است[28] . بشنو از دل[23] . تاریخی[23] . حسین(ع)[15] . السابقون[12] . معرفی کتاب[10] . اجتماعی[9] . اطلاعیه[8] . همسروخانواده[6] . رد پای صهیون[5] . اهل بیت[5] . سیروسلوک[5] . علی(ع)[5] . اخلاق[2] . اقتصاد . قانون . قرآن . سوانح در ایران .
» آرشیو مطالب
بهمن 93
دی 93
آذر 93
آبان 93
شهریور 93
مهر 93
مهر 92
شهریور 92
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94

لوگوی وبلاگ


لینک دوستان
به سوی فردا
عطر ظهور
بانوی دشت رویا
نوشتار
بشنو این نی چون حکایت می کند
گروه سایه-shadow group
دلنوشته های قاصدک
در حسرت اقلیم رهایی
لحظه های آبی( دلسروده های فضل ا... قاسمی)
در انتظار آفتاب
دلنوشته ها
دلنوشته من ...
شین مثل شعور
تغییر مطلوب
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
هزاران سؤال
دلتنگ...
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
دختــــر بهــــار
لیلای مجنون
عشق سرخ من
*** انـتـظـار ***
برادرم ... جایت همیشه سبز ...
*** نـذر آقـا ***
کودکان آسمانی
(✿◠‿◠) kolbehf1.ir .•°*
شعر
منبر مکتوب
افـــــســ❤ــونگـــ❤ــر
قیدار شهر جد پیامبراسلام
اجتماعی
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
بود دلی رفت وفراموش شد
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سجاده ای پر از یاس
حجاب اسلامی
سرباز ولایت
خورشید پنهان
قلمدون
چند لقمه حرف حساب
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
پستِ دل
کلبه بصیرت
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
بلوچستان
محنا
عاشقانه ای برای عشقــــــــــم
لباس شخصی
اسپایکا
شهر چای
سه ثانیه سکوت
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
پرپر
نگارستان خیال
حرف هایی از زبان منطق و احساس
نشریه حضور
MATIN 3DA
تسبـیـ ـ ـ ـ ــح واژه ها
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
عقیل صالح
نگاهی نو به مشاوره
PARANDEYE 3 PA
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
سخن آشنا
دوست کوچولو
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
پژواک
ســـــــــادهــــــــ دل
شهرستان بجنورد
مشاور
کلکسیون تمبرخانواده شهیدان محمدسخنی وجمیله رمضان
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
چشمـــه ســـار رحمــت
ضرب زیدٌ
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
میراب نوشت
مشتاقی و مهجوری
آقاشیر
ستارگان دوکوهه
صراط مستقیم
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
نگاه خیس
نســــل چـــــهارم
تنهایی......!!!!!!
دین و جامعه
شادیهای کوچک یک خانم خونه دار
شباهنگ
وبلاگ تالار آگهی
تنهای93
آوای روستا
ایوون رویا
shamsozalam
فصل رویش
سارا احمدی
بیصدا ترازسکوت...
جنون قلم
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
هـــــــــومــــــــ ســــــپـــــــــیـــد
تک درخت
زنده باد جوان ایرانی
تراوشات یک ذهن زیبا
نقدونظر
پیامنمای جامع
ترنم احساس
دانش آموز پویا
بادصبا
هفت آسمان
عاشقانه هایم...
آقاسیدبااجازه...
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
کارشناس مدیریت دولتی
دنیای کیمیا
آلو
بزرگترین مرجع مقالات نجوم
ارمغان تنهایی
تـلاطـم ارونـد
دوستدار علمدار
دهه هفتادیااااا
******ali pishtaz******
دلتنگ احساس تو
سلام شهدا
ابـــــــــــرار
کوثر ولایت
گدایی ِ در ِ جانان به سلطنت مفروش
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
تنها
پیام رهایی
زمزمه های تنهایی من
سرزمین رویا
نون و ریحون
توهمدردی یا همدردی؟؟؟؟
دریای آبی
چون میگذرد غمی نیست
حکـــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــت
آوای من
زندگی رسم خوشایندیست
حرف های تنهایی
آخرت من
بچه های خدایی
شبیر
کمی درنگ بایدم ...
عاشقتم
من.تو.خدا
آسمان آبی 56
s & r
.:پرستــوی خیــــال:.
فلسفه یعنی رنج...
m...a
یامهدی
صوفی نامه
دفتر تقدیر
قدرت کلمات
کلبه تنهایی
::شوق شهادت::
مــــنانــه ها
خاکیهای آسمانی
فیلم و مردم
شانزده
زندگی شیرین
ماه نگار- گالری هنر های من و دوستم
یار آسمانی من...
شهریار کوچه ها
ترانه ی زندگیم (Loyal)
سعید جندالمهدی
سنگ صبور
عمومی
*ترخون*
جریه سید محمد
امام زمان
من و ....!!!
اندیشه
انتظار
انتظار
نوشته هایی که دوستشان دارم!
بهشت بهشتیان
سرباز کوثر
غائب
مشکات نور الله
سکوت باران....
باران
مهدی یاران
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ؟2
صدای سکوت
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک تنـــــــــــــــــــهایی
یه دختره تنها
پسران علوی - دختران فاطمی
واذکر ربک اذا نسیت
چهارفصل
یادداشتهایم
نبض احساس
ღ مـــــدارِ بیــــ قراریــــ ღ
گل خشک
مهاجر
... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی
نت سرای الماس
دنیا
tanha
دل پر خاطره
Royapardazi
هرکس منتظر است...
جایی برای خنده وشادی و تفریح
سلام محب برمحبان حسین (ع)
جوان امروزی
دهکده کوچک ما
حقیقت
خدای عشق و خنده
دل خوش
انجمن محرمانه
تکـــــــــــ نفســــــــ ــــ ــ ـ .
نهِ /دی / هشتاد و هشت
مشک نامه
FaryadBiiiseda
فــــــقــــــط خــــــدا
فارس ایران
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
اینجا گرانیگاه است
Tarranome Ziba
حریر نازک باران
دوعاشق
غابات مازندران
تا پروانه شدن ...
❤ ناگفته های دختر تــنها ❤
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
.:شاه تورنیوز |shahtorn.ir | شاه تور:.جدید93
رویای تلخ ترازسکوت
هر چی تو فکرته
دبیرستان هیئت امنایی امام خمینی (ره) شاهرود
ツعـــاشـــقـــانــهツ
اسرا
راه زنده،راه عشق
محسن نصیری(هامون)
دلتنگ محبت=دلتنگ احساس تو
پایگاه اطلاع رسانی مسجد ایروانی(ره)
شاخه نبات
حسام الدین شفیعیان
نیلو...
عاشقانه
حرفِ دل
من و خودم
Hunter
نوشته های دختر تنها و ساده و عاشق
بـــــــلوک7
غروب دلتنگی
آتیه سازان اهواز
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
خوشنویسان ایران(سخنور)
راه کمال
دلـــــــشــــــــکســـــته
ماه مـــــــن...
سنگ صبورتم
فضای تنهایی من
مائــده الهی
تنهایی.......
خادمة الزهراء
zahre sharab
vida
ناکجا آباد
گل دختر
♥تاریکی♡
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
دوستانه
تو چی فکر می کنی
نیلوفر مرداب
♥ ✖فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی✖ ♥
☺ ☻☺ ☻
عشق الهی
حرفهای بی ریا
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
دل شکسته
یه دنیا حرف
اکسیزن مسموم
اکسیژن مسموم
بوی سیب
آدمکها
بهونه های بارونی
ققنوس
نور
تارنما
آخرعشق
چرتکده ی عقل
چه زود از یلدت رفت
من و تو...ما
❤ رویایی زندگی کردن... ❤
بهترینهای دنیا
تینا
بسیج صالحین
سلام محب بر محبان حسین(ع)
وبلاگ تخصصی شیمی
°°FoReVEr••
صاعقه

» لوگوی لینک دوستان
صفحات اختصاصی

اوقات شرعی


استخاره آنلاین با قرآن کریم


پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ

داستان
ابزار رایگان وبلاگ