»» تاریخ سیاسی ایران اردیبهشت
دوم اردیبهشت ماه
1365
117 عضو پارلمان انگلیس با اتتشار بیانیه ای ضمن اعتراض به اعدام بهاییان، مفسدین فی الارض و افراد محارب ،ایران را به نقض حقوق بشر متهم کردند .
1359
به دنبال تعطیلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در واکنش به فعالیتهای مخرب گروههای مخالف انقلاب اسلامی و حمایت امام خمینی از انقلاب فرهنگی در دانشگاهها، این روز به عنوان روز «انقلاب فرهنگی» شناخته شد.
امامخمینی در پی به شهادت رسیدن سیدمحمدباقر صدر و خواهر وی در پیامی از افسران و درجهداران و سربازان عراقی خواستند دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری حزب بعث را برچینند.
1358
به فاصله دوماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأسیس شد.
1353
مناسبات سیاسی ایران و کره شمالی برقرار شد.
1347
کنفرانس حقوق بشر در تهران با شرکت نمایندگان کشورها از جمله نمایندگان اسرائیل و به ریاست اشرف پهلوی آغاز به کار کرد.
1346
ریچارد نیکسون معاون اسبق رئیس جمهور امریکا برای دیداری خصوصی از ایران وارد تهران شد.
1344
سپهبد نعمت الله نصیری در پاسخ به وزارت خارجه در رابطه با درخواست دبیرکل سازمان ملل راجع به خاتمه دادن به تبعید امام خمینی نوشت: «پاسخ به نامه دبیرکل ضرورتی ندارد.»
1322
«بولارد» وزیر مختار انگلیس در تهران، در یک دستور مداخله جویانه به علی سهیلی نخست وزیر وقت، خواستار توقیف روزنامه «تهران مصور» به دلیل چاپ کاریکاتور وزیر مشاور و نماینده انگلیس در تهران شد.
دو نظامی امریکایی در اراک ضمن تعرض به یک زن ایرانی، به سوی مردم تیراندازی کردند.
1310
ایران و مصر، عهدنامه دوستی امضأ کردند. این اولین عهدنامه مصر با یک کشور مسلمان بود.
1304
شیخ خزعل و فرزندانش به دستور فضلالله زاهدی حاکم نظامی خوزستان دستگیر و با موافقت کنسول انگلیس در خرمشهر تحتالحفظ به تهران اعزام شدند.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( شنبه 94/2/5 :: ساعت 2:5 صبح )
»» در مورد اعتکاف
آیت?الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی از مراجع معظم تقلید ظهر دوشنبه 31 خرداد 1389مدیران دستگاه?های فرهنگی و خدماتی دست ?اندرکار اعتکاف را به حضور پذیرفته و اظهار داشت: هر کسی که به هر کاری مشغول است باید آن کار را بشناسد و در این زمینه معرفت و درایت فوق العاده مهم است.
معظم له با اشاره به آیه ای از سوره بقره در خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و اهمیت اعتکاف اظهار داشت: این مقام اعتکاف است که حضرت ابراهیم(ع) بعد از اینکه خلیل الله شد باید بیت?الله را پاکیزه و آماده کند تا معتکفین در خانه خدا مقیم شوند و نفوس را حبس کنند.
آیت الله العظمی وحید خراسانی خاطر نشان کرد: اعتکاف وقتی اعتکاف است که معتکف در مسجد وارد شود و ارتباطش با دو نقطه تمام شود؛ یکی از آن دو ذات قدوس حق تعالی است و دیگری ولی عصر امام زمان(عج) است.
وی با اشاره به عدم خروج معتکف از مراسم معنوی اعتکاف به جز در مواردی خاص تصریح کرد: در فقه نشان می?دهد که در آن سه روز اعتکاف روح باید به آنکه هر چه هست از اوست متمرکز شود، منتها کسی که برای شرکت در این مراسم وارد مسجد می?شود اول باید فکر کند که چه بود، چه شد، کجا می?رود و برای چه کاری می?رود.
وی گفت: باید هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار شویم و آنچه را که فراموش کردیم را به یاد بیاوریم.
آیت?الله العظمی وحید خراسانی ارتباط با مبدا وجود را در مراسم اعتکاف ضروری دانست و یادآور شد: ما همه یک نطفه بودیم و خداوند نطفه گندیده را در شکم مادر قرار داد و این قوا را به عطا کرد و معتکف باید بداند که از کجا آمده و لطف و عنایت چه کسی نطفه را به این صورت در آورده است.
این مرجع تقلید بزرگ اضافه کرد: آنچه هست به طفیل اوست، من و تو حق حیات نداریم. باید بدانیم از اول صبح که برخاستیم چه قدر به فکر خدا هستیم و چقدر به فکر خودمان.
وی خاطرنشان کرد: همه الطاف به برکت کسی است که تمام وجودش محض فی الله است و او ولی عصر(عج) است.
قرائت قرآن و زیارت آل یاسین مهمترین اعمال معتکفین
آیت الله العظمی وحید خراسانی در بخش دیگری از سخنان خود به مهم?ترین اعمال معتکفین اشاره کرد و اظهار داشت: بالاترین کار در اعتکاف قرائت قرآن است و معتکف نباید از این مسئله مهم غفلت کند.
وی اضافه کرد: نماز حرف زدن ما با خدا و قرآن حرف زدن خدا با ماست و اگر معتکف ختم قرآن را به امام زمان(عج) هدیه کند، هدیه او هدیه به همه انبیاست.
این مرجع تقلید قرائت زیارت سلام علی آل یاسین را از دیگر برنامه های مهم اعتکاف برشمرد و اظهار داشت: این زیارت اکسیر اعظم است و همه معتکفین باید قرائت این زیارت را جزو اولین برنامه های خود قرار دهند.
وی گفت: زیارت آل یاسین و سوره یاسین برای معتکف به خدا فتح باب می?کند و همه اینها ریشه فقهی دارد.
آیت?الله العظمی وحید خراسانی اضافه کرد: اگر اعتکاف با این اعمال تمام شود، آهن به مسجد می?رود و وقتی برمی?گردد طلای احمر می?شود.
در زیر مسائل مربوط به اعتکاف را از رساله آیت الله العظمی وحید خراسانی به محضرتان می رسانم . و تا قبل از فرا رسیدن مراسم معنوی اعتکاف آرای فقهی و استفتائاتی از دیگر مراجع معظم تقلید در پستهای بعدی انشاالله می نویسم .
اعتکاف از عبادات است ، واعتکاف شرعاً آن است که در مسجد به قصد قربت درنگ و اقامت کند و احتیاط مستحبّ آن است که اقامت به قصد انجام عبادتى ـ مانند نماز ـ باشد ، وبراى آن وقت معینى نیست ، ودر هر زمانى که روزه صحیح است ، اعتکاف هم صحیح است.
مسأله 1759 ـ در اعتکاف امورى معتبر است:
اوّل: آن که اعتکاف کننده عاقل باشد ، و اعتکاف بچّه ممیز صحیح است.
دوم: قصد قربت به گونه اى که در وضو گذشت.
سوم: روزه ، پس کسى که روزه او باطل است ـ مانند مسافرى که قصد اقامه ده روز ندارد ـ نمى تواند اعتکاف کند.
چهارم: آن که در مسجد الحرام ، یا مسجد النّبى (صلى الله علیه وآله وسلم) ، یا مسجد کوفه ، یا مسجد بصره ، یا مسجد جامع باشد.
پنجم: با اذن کسى که اذن او معتبر است ، باشد ، پس اعتکاف زن ، بدون اذن شوهر ، در صورتى که منافى با حقّ شوهر باشد ، صحیح نیست.
ششم: مدّت سه روز ودو شب وسطِ آن سه روز ، در مسجدى که در آن اعتکاف کرده است ، بماند ، وجز براى امورى که ضرورت دارد ، از مسجد بیرون نرود ، و مى تواند براى عیادت مریض و تشییع جنازه و تجهیز میت ـ مانند غسل ونماز ودفن میت ـ از مسجد بیرون برود.
و در مواردى که جایز است از مسجد بیرون رود ، بیشتر از زمانى که براى انجام آن امر لازم است ، خارج مسجد نماند ، وبنا بر احتیاط واجب ، از نزدیکترین راه به مسجد برگردد ، ودر بیرون مسجد ننشیند ، و اگر اضطرار به نشستن پیدا کرد ، در صورت امکان در سایه ننشیند.
مسأله 1760 ـ پس از شروع در اعتکاف ، در صورتى که آن اعتکاف واجب معین ـ مثل آن که نذر کرده باشد در زمان معینى اعتکاف نماید ـ نباشد ، تا دو روز نگذشته باشد ، مى تواند از اعتکاف رجوع کند و آن را بهم بزند ، ولى اگر هنگام نیت شرط کرده باشد که اگر برایش اتّفاقى بیفتد ، بتواند رجوع کند ، بعد از گذشت دو روز هم مى تواند رجوع نماید.
مسأله 1761 ـ کسى که اعتکاف مى کند باید از امورى اجتناب نماید ، وارتکاب آنها اعتکاف را باطل مى کند ، ولى وجوب اجتناب از آنها در اعتکافى که واجب معین نیست ـ در غیر جماع ـ بنابر احتیاط است:
1) جماع ، و بنابر احتیاط واجب از استمناء و مباشرت زن به لمس و بوسیدن به شهوت هم اجتناب کند.
2) بوى خوش.
3) خرید وفروش ، که اعتکاف را باطل مى کند ، ولى معامله باطل نمى شود ، وبنا بر احتیاط واجب از هر تجارتى ـ هر چند به مصالحه ومضاربه واجاره ومانند اینها ـ اجتناب کند ، واگر به خرید یا فروش چیزى اضطرار پیدا کند ، ونتواند وکیل بگیرد ، جایز است.
4) ممارات ـ مجادله کردن ـ به قصد غالب شدن واظهار فضل ، بر هر امرى چه از امور دینى باشد یا از امور دنیوى.
مسأله 1762 ـ اگر در حال اعتکاف واجب ، عمداً جماع کند ـ چه در روز باشد یا شب ـ کفّاره بر او واجب مى شود ، وکفّاره اش این است که یک بنده آزاد کند ، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد ، یا شصت مسکین را اطعام نماید.
و در ارتکابِ غیر جماع ـ از امورى که باید از آنها اجتناب نماید ـ کفّاره واجب نیست.
مسأله 1763 ـ اگر اعتکاف کننده ، یکى از مبطلات اعتکاف را سهواً انجام دهد ، صحّت اعتکاف محلّ اشکال است.
مسأله 1764 ـ اگر اعتکاف را به یکى از امورى که ذکر شد باطل کند ، در صورتى که اعتکاف واجب غیر معین باشد ـ مثل آن که اعتکاف را ، بدون آن که در وقت معینى باشد ، نذر کند ـ باید دوباره به جا آورد ، و در صورتى که واجب معین باشد ـ مثل آن که در وقت معینى اعتکاف را نذر کند ـ یا اعتکاف مستحبّ باشد وانجام آن مبطل بعد از دو روز باشد ، بنا بر احتیاط واجب ، اعتکاف را قضا کند ، واگر در اعتکاف مستحبّ قبل از دو روز باشد ، قضا ندارد.
مسأله 1765 ـ عدول از اعتکاف به اعتکاف دیگر جایز نیست ، چه هر دو واجب باشند ـ مثل آنکه یکى را به نذر و دیگرى را به قسم بر خود واجب کرده باشد ـ یا هر دو مستحبّ باشند ، یا یکى واجب ودیگرى مستحبّ باشد ، یا یکى براى خود ودیگرى به نیابت یا اجاره براى غیر باشد ، یا هر دو به نیابت از غیر باشد.
مسأله 1766 ـ اگر اعتکاف کننده بر فرش غصبى بنشیند ، معصیت کرده است ، واعتکاف باطل نمى شود ، ولى اگر کسى به مکانى سبقت کرده وجا گرفته باشد ، واعتکاف کننده ، آن مکان را از او بدون رضایت بگیرد ، اعتکافش در آن مکان باطل است.
مسأله 1767 ـ اگر بر اعتکاف کننده غسل واجب شود ، در صورتى که غسل کردن در مسجد مانعى نداشته باشد ـ مانند غسل مسّ میت ـ جایز نیست از مسجد خارج شود ، ودر صورتى که مانع داشته باشد ـ مثل غسل جنابت که مستلزم ماندن در مسجد با جنابت است ـ باید خارج شود ، وگرنه اعتکاف او باطل مى شود.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( سه شنبه 94/2/1 :: ساعت 6:28 صبح )
»» علامه امیرسیدعلی یثربی
لیک اندر مرگ مردان بزرگ عالمی گرید برای عالمی
لاجرم در مرگ مردانی چنین گفت باید ای دریغا عالمی
خاندان بزرگ و معروف یثربی کاشانی از سادات نجیب کاشان هستند که سابقه دیرینهای در علم، تقوا و ادب دارند، و علامه آمیرسید علی یثربی یکی از چهرههای نامدار و ماندگار این سلسله است که فقیهی محقق، مجتهدی اصولی و عالمی متقی و پرهیزگار بود.
او در شهر مقدس کربلا دیده به جهان گشود و تنها پنج سال از بهار عمرش میگذشت که همراه والد عالم و فاضلش، آیةاللّه سید محمدرضا یثربی پشت مشهدی به کاشان بازگشت. وی که کودکی مستعد و باهوش بود، پساز فراگیری خواندن و نوشتن، مقدمات دروس دینی وحوزوی را نزد پدر و بعضی اساتید کاشان شروع کرد و تا پایان دوره سطح ادامه داد، سپس با راهنمایی پدرش برای ادامه تحصیلات عالی حوزوى، عازم حوزه علمیه نجف اشرف شد .
در این حوزه با برکت در دروس خارج فقه و اصول اعاظم و اساتید بزرگی همچون آیات عظام علامه سید محمدکاظم یزدی (صاحب عُروَةُالوُثقی)،آقا ضیاءالدین عراقى، علامه میرزای نائینى، آقا سید ابوالحسن اصفهانى و شریعت اصفهانی، بهطور مستمر شرکت کرد تا با کسب بهرههای علمی و اخلاقی به درجات عالیه علم و کمال دست یافت.
این فقیه محقق، از جایگاه ویژهای نزد اساتید خود، مخصوصا آقا ضیاءالدین عراقی برخوردار بود و در جمع شاگردان ایشان، همچون ستارهای میدرخشید.
مؤلف کتاب آینه دانشوران مینویسد: مرحوم آیةاللّه آقا ضیاءالدین عراقی به میر سید علی یثربی فرموده بود: در میان تلامذه سیدنا الاستاذ، آقا سید محمد فشارکی اصفهانى، سید علی یزدی لبخندقی بود که استاد، موقع حرکتش، وی را با اشک بدرقه کرد و از جدایی او هنگام بازگشت به ایران سوخت. در میان شاگردان من نیز شما موقعیت خاصی داری و مرا با جدایی و فراق خود، مبتلا به حسرت مینمایى.
چنانچه آقا شیخ ذبیحاللّه قوچانی هم که خود از شاگردان آقا ضیاء و از همدرسان آقا سیدعلی یثربی بود، گفته است: در درس آقا ضیاء حاضر بودیم، یکی از شاگردان ممتاز آقا ضیاء، از وی سؤالی کرد که آقا ضیاء در پاسخ فرمود: خدا مثل آقا سید علی یثربی را از من میگیرد و تو را با من مواجه میکند .
آیةاللّه العظمی یثربی پس از هفت سال اقامت در نجف اشرف به درخواست پدر، به کاشان بازگشت و به امر تدریس و اقامه جماعت مشغول شد. ایشان در سفری که به همراه پدرش به قم داشت، در دیدار با آیةاللّهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حایرى، پیشنهاد ایشان را جهت اقامت در قم پذیرفت و در سال 1341 به قم مراجعت و به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت.
این عالم ربانی پساز چند سال تدریس سطوح عالی و تربیت شاگردانی زبده، به تدریس خارج اصول پرداخت که علاوه بر شاگردان دوره سطح عالی ایشان، برخی از فضلا و بزرگان حوزه نیز در این درس شرکت میکردند و از فیض حضورش بهرهمند میشدند. این دوره که هفت سال بهطول انجامید، برکات زیادی برای حوزه نوپای قم به همراه داشت و شاگردان محقق و زبدهای هم چون حضرات آیات عظام سید شهاب الدین مرعشی نجفی، سیدمحمد محقق داماد، حضرت امام خمینی ، میرزا خلیل کمرهای و میرزاهاشم آملی و برادر گرامیش سید مهدی یثربی تربیت شدند که هرکدام مایه افتخار روحانیت شدند.
از این عالم مخلص آثار زیادی بر جای مانده همچون رساله سفینة النجاة، حاشیه بر عروةالوثقى، جزواتی در اصول و ... .
آیةاللّه یثربی در سال 1347 قمری که پدر فاضلش به رحمت ایزدی پیوست، به کاشان بازگشت و در جای پدر به اقامه جماعت، تدریس، تربیت طلاب و امور دینی مردم پرداخت. و تا زمانی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حایری زنده بودند، هرماه یک بار به دیدار ایشان در قم میرفت و در مسایل مهم، مشورت و گفتگو میکردند.
آیةاللّه یثربی علاوه برجامعیت علمى، عالمی آگاه به زمان بود و نسبت به حیلهگری غربیها برای ایجاد فتنه در میان مسلمانان و حذف تدریجی اسلام توسط استعمارگران مخصوصا استعمار پیر انگلیس، حساس و آگاه بود و پیوسته خطر آن را گوشزد میکرد، بهطوریکه این سخن وی که اگر دو خروس در محله به هم بپرند، زیر سر انگلیس است، در بین مردم و مریدان ایشان، مشهور و ورد زبان شده بود.
ایشان درباره محمدرضا شاه که در ابتدای کار، مردم فریب ظواهر او را خورده بودند، میفرمود: این، از پدرش بدتر است، زیرا پدرش بیسواد بود و این در اروپا درس خوانده است.
این فقیه و اصولی بزرگ، از نظر اخلاقی نیز مراحل بالایی را طی کرده و مردی خود ساخته بود، با این که در شمار مراجع تقلید به حساب میآمد، اما در مسأله تقلید، مردم را به مرجع عام شیعه، آیةاللّهالعظمی بروجردی قدسسره ارجاع میداد. زندگیاش ساده و مردی بسیار متواضع بود، و بیشتر اوقات، مردم به خاطر سادگی در لباسش، او را با خادم منزلش اشتباه میگرفتند از نظر مال و ثروت، از خودش چیزی نداشت و آنچه از وجوهات شرعیه به دستش میرسید، بین فقرا تقسیم میکرد.
یک بار چند نفری از اهالی کاشان خواستند ایشان را به حج ببرند، اما او عذر آورد؛ یکی از آنها سئوال کرد که چرا به حج نمیروید؟ فرمود: با این پولی که میخواهید خرج من کنید، بروید به اهالی فقیر منطقه کمک کنید.
حضرت آیةاللّه مرعشی نجفی که در حوزههای علمیه مختلف، از علم و کمالات دهها استاد بزرگ علوم عقلی و نقلی بهره بردند، درباره استادشان آقا میرسیدعلی یثربی چنین گفتهاند: لسان حقیر، الکن است از جلالت ایشان و تقوا و دیانتش؛ بهقدری این مرد، محکم بود در دیانت، و بهقدری باتقوا و پرهیزگار و وارسته و بیآلایش، که اصلا و ابدا به خود نمیگرفت که من کسی هستم. رفتارش مثل یک طلبه عادی بود...
یکی دیگر از ویژگیهای این فقیه فرهیخته، عشق و علاقه شدید به اهل بیت علیهمالسلام به ویژه حضرت اباعبداللّهالحسین علیهالسلام بود. یکی از طلاب میگوید: از آیةاللّه یثربی سؤال کردم که علت موفقیت شما در امر تحصیل چه بود؟ فرمود: توسلات به اهل بیت عصمت و طهارت.
ایشان همه ساله روزهای تاسوعا و عاشورا در بقعه حبیب بن موسی علیهالسلام منبر میرفت و پس از وعظ و نصیحت، به طور مفصل روضه میخواند. در یکی از منبرها فرمود: من اگر چه روضهخوان نیستم، ولی افتخار میکنم که خاک قدم روضهخوانها را سرمه چشمم کنم. یکی از فضلا از آیةاللّه یثربی نقل کرده که آن مرحوم فرمود: زمانی که در نجف تحصیل میکردم، مدتی حقوق ماهیانهام به دستم نرسید و نذر کردم از نجف به کربلا بروم. وقتی به کربلا رسیدم، بعداز زیارت امام حسین علیهالسلام و 72 تن، فکر میکردم که به کدام یک از شهدا متوسل شوم، بعد از مدتی به حضرت قاسم فرزند امام حسن علیهماالسلام متوسل شدم، دقایقی نگذشت که شخصی از پشتسر، مرا صدا کرد و گفت: آقا میرسیدعلی صدتومان برای شما از کاشان رسیده است .
توصیههای ارزشمندی از آیةاللّه یثربی باقی مانده که به برخی از آنها اشاره میشود: طلبه خوب، اگر ضعف او را ببرد، به سوی کسی دست دراز نمیکند. تمام علما و مراجع، باید با آقای بروجردی موافق باشند و تا زنده است، نیازی به نوشتن رساله دیگری نیست، چون عَلَم به دست آقای بروجردی است، رساله هم باید یکی باشد.تاریخ بخوانید و بدانید که تاریخ چیزها یاد میدهد. تحقیقی باشید، نه تقلیدى، اگر تقلیدى؛ باشید ابنالوقت میشوید.

این فقیه عالیقدر پساز یک عمر تلاش و خدمت خالصانه به اسلام، سرانجام در سحرگاه پنجم رجبالمرجب 1379 قمری برابر با سیزدهم دی ماه 1338 شمسی براثر عارضه قلبی در 68 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. انتشار خبر فقدان این عالم ربانی، حوزههای علمیه و خطهعالم پرور کاشان را در سوگ و ماتم فرو برد و با تشییع بینظیری در کاشان در جوار قبر پدرش درصحن امامزاده حبیب بن موسی(علیه السلام) مدفون گردید.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( سه شنبه 94/2/1 :: ساعت 6:7 صبح )
»» تاریخ سیاسی ایران اردیبهشت
یکم اردیبهشت ماه
1384
یک هواپیمای بوئینگ707 ساها که از کیش به تهران باز میگشت در محوطه فرودگاه مهرآباد دچار سانحه شد و به داخل رودخانه کن سقوط کرد. این حادثه دو کشته و 47 مجروح بر جای گذاشت.
1348
روابط ایران و عراق تیره شد و ارتش ایران به حال آمادهباش درآمد.
1347
اوتانت دبیرکل سازمان ملل به منظور شرکت در اجلاس حقوق بشر وارد تهران شد.
1342
. دولت امیر اسدالله علم دستور اعزام طلاب قم به خدمت سربازی را صادر کرد.
1333
سپهبد فضل الله زاهدی از مقام نخست وزیری استعفا کرد، ولی شاه مجدداً او را مأمور تشکیل کابینه کرد.
1332
سرتیپ محمود افشارطوس، رئیس وقت شهربانی مفقود شد و جنازه وی 5 روز بعد در تپههای لشکرک کشف گردید.
1330
ملک الشعرای بهار، سیاستمدار و روزنامهنگار درسن 67 سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت. او محقق، نویسنده، استاد دانشگاه و روزنامهنگار نیز بود.
1319
سفارت امریکا در تهران طی یادداشتی از وزارت امور خارجه ایران خواست آخرین نقشه خطوط آهن و راههای شوسه مهم کشور را به آن سفارت تحویل دهد.
1297
میرزاحسن خان مستوفی الممالک تشکیل کابینه داد.این کابینه فقط یک هفته دوام داشت.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( سه شنبه 94/2/1 :: ساعت 1:17 صبح )
»» امام محمد باقر (ع)
ولادت پنجمین اختر آسمان امامت و ولایت آقا ومقتدایمان حضرت باقرالعلوم مبارک باد
ولادت
امام باقر(ع) ،پنجمین امام معصوم در یکم رجب سال 57 هجرى قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود [1].
کنیه
نام آن حضرت «محمد»، کنیه اش «ابو جعفر» و لقبش «باقر العلوم» یعنى «شکافنده ى دانشها»است.
نسب
امام باقر (ع) از دو سو- پدر و مادر- نسبت به پیامبر و حضرت على و زهرا علیهم السلام مى رساند، زیرا پدر او امام زین العابدین(ع) فرزند امام حسین(ع)، و مادر او بانوى گرامى فاطمه «ام عبد الله » دختر امام مجتبى(ع) است. بدین سبب آن حضرت را ابن الخیرتین و علوی بین علویین می نامیدند.
دانش امام باقر علیه اسلام
دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سر چشمه ى وحى بود،آنان آموزگارى نداشتند و در مکتب بشرى درس نخوانده بودند.
در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به جابربن عبدالله انصاری فرمود :
إنّکَ ستُدرِکُ رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یَبْقَرُ العِلْمَ بَقْرا .
تو مردى از [ خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من، و رفتار و کردارش ، رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش مى شکافد. [2]
«عبد الله بن عطاء مکى »مى گوید:هرگز دانشمندان را نزد کسى چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛«حکم بن عتیبه »که در چشم مردمان جایگاه علمى والایى داشت در پیشگاه امام باقر چونان کودکى در برابر آموزگار بود[3].
شخصیت آسمانى و شکوه علمى امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفى »به هنگام روایت از آن گرامى مى گفت:«وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن على بن الحسین مرا چنین روایت کرد...»[4]
اخلاق امام باقر (ع)
- مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه ى امام بسیار مى آمد و به آن گرامى مى گفت: «...در روى زمین بغض و کینه ى کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم!و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست،اگر مى بینى به خانه ى تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!»در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مى فرمود و به نرمى سخن مى گفت.چندى بر نیامد که شامى بیمار شد و مرگ را رویا روى خویش دید و از زندگى ناامید شد،پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد.
شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به مشغول تعقیب است.
عرض کرد:آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.
فرمود:او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.
آنگاه به خانه ى شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد،امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.
مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى»[5]
- عده اى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است.
با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد. چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتى ها قبل از سیماى او بر طرف شده بود.
آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم.
حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.[6]
اصحاب و شاگردان امام باقر علیه السلام
در مکتب امام باقر (ع) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله:
1-«ابان بن تغلب »: ابان از شخصیتهاى علمى عصر خود بود و در تفسیر،حدیث،فقه، قرائت و لغت تسلط بسیارى داشت.والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر (ع) به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوى بده زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.[7]
2-«زراره»: زراره از قرائت و فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود. [8]
3-«محمد بن مسلم »:فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود،او اهل کوفه بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.
شهادت
امام باقر العلوم(ع)، هفتم ذیحجه ى سال 114 هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان ستمگر اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و شهید شد.
برخی از سخنان امام(ع)
- دروغ خرابى ایمان است.[9]
- مؤمن،ترسو و حریص و بخیل نمى شود.[10]
- همانا خداوند با حیا و بردبار را دوست مى دارد.[11]
- آنکه خشمش را از مردم باز دارد خداوند عذاب قیامت را از او باز دارد.[12]
- آنانکه امر به معروف و نهى از منکر را عیب مى دانند بد مردمانى هستند.[13]
- عالمى که از علم او استفاده شود بهتر از هفتاد هزار پرستش کننده خداست.
پانویس
- ↑ مصباح المتهجد، شیخ طوسى،ص 557.
- ↑ بحار الأنوار : 46 / 225 / 5 .
- ↑ ارشاد، شیخ مفید، ص 264.
- ↑ همان، ص 264.
- ↑ امالى، شیخ طوسى، ص 261.
- ↑ وسائل الشیعه ، ج 12، ص 135.
- ↑ جامع الروات، مجمد بن علی اردبیلی، ج 1، ص9.
- ↑ همان، ص 117.
- ↑ وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی ،ج 2، ص 233.
- ↑ همان، ص 6.
- ↑ همان، ص 455.
- ↑ همان، ص 469.
- ↑ فروع کافى، محمد بن یعقوب کلینی، ص 343.
منابع
- پیشوای پنجم حضرت امام محمد باقر(ع)،(با اندکی تلخیص، گروه نویسندگان،مؤسسه در راه حق.
- مقام پدر و مادر در اسلام، زین العابدین احمدی.
- میزان الحکمه، ج1، عنوان "امامت خاصّه (امام محمّد باقر) در احادیث"
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق:غلامرضا حیدری زاده » محب ( دوشنبه 94/1/31 :: ساعت 1:29 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تاریخ سیاسی ایران مردادتاریخ سیاسی ایران تیرتاریخ سیاسی ایران تیرتاریخ سیاسی ایران تیرتاریخ سیاسی ایران تیرتاریخ سیاسی ایران تیر[عناوین آرشیوشده]