به بهانه تجلیل از زنده یاد شادروان خلد اشیان جنت مکان حاج آقا سید احمد خمینی رضوان الله علیه
بانگاهی اجمالی به روند سخنان ایشان قبل از عروجش یاد خاطره یکی از یا دگران امام و مرشد فقید مان را گرامی میداریم
حاج احمد خمینی از عدم امکان انتقاد سالم مردم از مسئولان، گلایه می کند: «باید توجه داشت که طرح آزادانه دیدگاه ها و آرای مختلف برای حفظ و بقای اصول و اساس ارکان نظام و انقلاب ضروری است. یک روحانی چه امام جمعه، چه پیشنماز، چه منبری، چه مرجع و چه شخصیت حکومتی باید دائماً به افراد نزدیک این مسئله را گوشزد کند که آزادی لازمه دین است و این گونه گمان نکنند که فلانی شخصیت بزرگی است و هیچ کس نباید بگوید بالای چشم او ابروست!»
با خواندن این سطور آدم های مریض ممکن است نتایج دلخواه خودشان را بگیرند، اما حاج احمدخمینی در ادامه منظور خود را به طور شفاف بیان می کند و به ما می گوید که دقیقاً منظورش چه کسانی است:« بجز رعایت حریم رهبر معظم انقلاب اسلامی که وظیفه همه است، مسئولیت ها هر اندازه بزرگتر باشد مردم باید نسبت به طرح نقطه نظرات و انتقادات خود درباره آنها حساستر باشند!...
یکی از گرفتاری هایی که متأسفانه بعضی ها به آن دچار شده اند این است که نمی توانند نظرات مخالف خود را تحمل کند. این شیوه عمل منجر به دیکتاتوری می شود و با فرهنگ انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلامی ما مغایرت دارد». (70/8/23).
وی در موقعیت های مختلف خطر عدم تحمل انتقاد توسط مسئولان را گوشزد می کند: «دیدگاهی که بیان ضعف ها را باعث تضعیف نظام می داند، دیدگاه اشتباهی است، نقد یک حرکت و سیاست بد، دقیقاً عین حمایت از نظام است و رسانه ها و دستگاه های خبری کشور باید در این زمینه به نحو احسن ایفای نقش نمایند. متأسفانه بعضی ها به غلط معتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در منطقه ای از کشور عمل خود را عین اسلام و حرف خود را حکم اسلامی دانسته و باورش می شود که اسلام و انقلاب همان است که من مسئول فکر می کنم. این باورهای غلطی است .... این گونه روحیات و نفوذ آن به جامعه مقدمه دیکتاتوری است و رسالت رسانه های خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کند» و در همین سخنرانی بار دیگر تصریح می کند:« میزان تشخیص حق و باطل و ملاک عمل برای ما، رهنمودهای مقام رهبری به عنوان ولی و پایه اساسی نظام و انقلاب است و حکم ایشان حرف نهایی در همه صحنه هاست»(72/3/6).
اما شاید یکی از حساسترین و بحث برانگیزترین سخنرانی های حاج احمدخمینی، سخنان او در جمع مدیران وزارت اطلاعات در مهرماه سال 73 باشد. وی در این سخنرانی ابتدا کارکنان وزارت اطلاعات را«سربازان گمنام امام زمان» می نامد و ادامه می دهد: باید با گروه های آشکار و پنهان که ثبات و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تهدید می کنند امام گونه برخورد کنیم و اجازه ندهیم تحت عناوین فریبنده متخصص ولو غیرمتعهد، سرمایه داران بزرگ که مسلماً در بین آنها جاسوس ها هم هستند، برای گردش چرخ های اقتصاد کشور در بدنه نظام نفوذ کنند. اینجانب چندسال قبل هشدار دادم که مذاکره با سرمایه داران بزرگ برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور خطر بزرگی برای انقلاب است! امروز هم سرمنشأ گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایه داران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور می دانم. ما اگر بخواهیم با کسبه جزء و خرده فروشان برخورد کنیم به بیراهه خواهیم رفت. باید با تروریست های اقتصادی و سرمایه داران وابسته به خارج بشدت برخورد کنیم. آنها کسانی هستند که خود و ایادی متخصصشان در رشته های مختلف در ارگان های اقتصادی، فرهنگی و دانشگاهی نفوذ کرده اند و در مواردی با نفوذ در دستگاه های دولتی، عملکرد انقلابی نظام و فرزندان امام را زیر سؤال می برند. در کارخانه ها و ادارات همه تلاش خود را می کنند تا مردم را نسبت به نظام اسلامی و انقلاب بدبین کنند... از اول گفتیم که این گونه سرمایه داران بغیر از منافع شخصی به چیزی معتقد نیستند. چون جو عمومی کشور مذهبی است، با یک ته ریش و تسبیح، خود را مسلمان دو آتشه جا می زنند و به کار خودشان مشغول می شوند. اینکه در ادارات فساد و رشوه خواری است به این علت است که ما از اول برخورد قاطعی با این گونه افراد نداشته ایم. وقتی می بینید عده ای بی ضابطه و از برخورد آرام نظام سوء استفاده کرده و وارد کشور می شوند، اموالشان را پس می گیرند و براحتی فعالیت های گذشته خود را ادامه می دهند و کم کم به صورت شبکه های حرفه ای وارد مراکز اقتصادی و تولیدی، ادارات و دانشگاه ها می شوند، باید انتظار داشت که جوان های انقلابی که تا دیروز در برابر گلوله های دشمن می ایستادند امروز بی تفاوت شوند!» او سپس نکاتی را درباره احترام به آزادی بیان مطرح می کند و باز به طور شفاف می گوید که منظورش چیست:« حذف حصارهای خودسانسوری، لازمه تحقق جامعه سالم است. مردم ما، انقلاب، نظام، امام، رهبر و کشورشان را دوست دارند. بنابراین لازم است در کمال آزادی حرفشان را بزنند. این جوّی که الان درست کرده اند و مردم را از دستگاه اطلاعات می ترسانند به مصلحت انقلاب و نظام نیست. نباید این جو باشد. چرا مطبوعات و نمایندگان مجلس بعد از موضع رئیس محترم جمهوری جرئت پیدا می کنند و حرف دلشان را بیان می کنند! همین حرف ها را که قبل از سخنرانی رئیس جمهور می دانستند، چرا نمی گفتند؟»(73/7/18)
خاطرات دکتر علی لاریجانی از آن روزها و بازتاب این انتقادها خواندنی است: « دراخبار داخلی، موضعگیری و انتقاد شدید اللحن حجت الاسلام آقای حاج سیداحمد خمینی خبرمهمی بود. سخنان ایشان در رسانه های داخلی و خارجی انعکاس گسترده ای داشت. رسانه های خارجی این سخنان را مخالفت با سیاست های دولت آقای هاشمی تلقی کرده و روی آن داستان سرایی کرده اند. هرچند ظاهر این مطلب مخالفت با سیاست های دولت آقای هاشمی است، ولی نه آن طور که در رسانه های خارجی بزرگ شد!»( سه شنبه73/7/5) « آقای هاشمی قدری گرفته به نظر می رسید. احتمال می دهم به دلیل نوع موضعگیری هایی که این روزها برخی شخصیت ها و روزنامه ها درباره کارنامه دولت داشته اند، خوشحال نیست!» ( چهارشنبه73/7/6). البته ذکر این نکته ضروری است که ما هرگز این انتقادهای حاج احمدخمینی را از دولت، به منزله دشمنی و مخالفت او با آقای هاشمی تلقی نمی کنیم، اما به هر حال نباید فراموش کرد که حاج احمد از سیاست های فرهنگی و اقتصادی دولت و عدم توجیه کافی به آزادی بیان و رفع محرومیت ها گلایه داشت. البته خود آن مرحوم در سخنان دیگری به این شبهه مخالفت پاسخ می دهد: «بعضی ها ایجاد شبهه می کنند که من با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم، اما حقیقت مطلب این گونه نیست و ما در اصول کلی وحدت رویه داریم و اصلاً هیچ اختلافی در میان ما وجود ندارد.»(72/4/26)، «فشارهای اقتصادی نباید ما را مأیوس کند. کسی منکر فشار و مشکلات اقتصادی نیست... البته ممکن است بعضی از سیاست ها و برنامه ها غلط باشد، اما بی انصافی است که به خاطر چند تا اشتباه، کارهای زیربنایی بزرگی را که انجام شده منکر شویم و آنها را نادیده بگیریم»(73/12/4).
به هر حال مجموعه ای از عوامل مختلف از جمله برخی سیاست های دولت بویژه در بخش های اجتماعی و اقتصادی و عدم توجه کافی به عدالت اجتماعی و شیوع اشرافیگری و نیز عدم تحمل صدای مخالف، علت بسیاری از انتقادهای فرزند امام بود. همان طوری که ابتدا اشاره شد، برخی افراد مغرض بعد از درگذشت حاج احمد سعی کردند. بیماری و در نهایت رحلت وی را به این انتقادها مرتبط کنند و حتی مدعی روابط تیره آن مرحوم با رهبر انقلاب شدند! اما با مروری بر مواضع آن روز رهبر انقلاب متوجه می شویم که انتقادهای حاج سید احمدخمینی تا چه میزان به مواضع رهبری نزدیک بوده است. فراموش نکنیم که اولین منتقد آن وضعیت، شخص رهبر انقلاب بودند که بارها درباره اشرافیگری و عدم توجه کافی به بحث عدالت اجتماعی به مسئولان مخصوصاً دولت تذکر داده بودند: « جامعه اسلامی با عدل و قسط است که قوام پیدا می کند. بدون عدل ممکن نیست. ولو همه ارزشهای مادی و ظاهری و دنیایی فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقیقت هیچ کاری نشده است.»(71/3/30).
« هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی تلاش سازندگی مقدمه آن است. ما نمی خواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی این باشد که عده ای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و عده ای فقیرتر شوند. این به هیچ وجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست.»(72/1/1)، «آنچه که عمومی است - مثل فرصت ها و امکانات- متعلق به همه کشور است و باید در اینها تبعیضی وجود نداشته باشد. معنی ندارد که یک نفر پای خود را بگذارد روی دوش مأموران دولتی و با ترفند و خدای نکرده با اعمال روش های غلط امتیاز بگیرد. رشد افسانه ای بکند و بعد بگوید آقای من ثروت را خودم به دست آورده ام.»(72/5/12)، «آنچه که در این بین بایستی با وسواس و دقت دنبال آن باشید مسئله عدالت اجتماعی است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضی این طور تصور می کردند- شاید حالا هم تصور کنند- که ما بایستی دوره ای را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتی که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعی می پردازیم. این فکر اسلامی نیست. عدالت هدف است و رشد و توسعه، مقدمه عدالت است. آن روزی که در کشور عدالت اجتماعی نباشد، اگر بتوانیم، باید آن روز را تحمل نکنیم».(74/6/8).