زیارت حسین(ع)
امام صادق علیه السلام به سدیر فرمود: اى سدیر آیا هر روز حسین را زیارت مى کنى ؟ عرض کردم : فدایت شوم نه ، فرمود: چقدر جفاکارید! سپس فرمود: آیا هر جمعه او را زیارت مى کنید؟ عرض کردم : نه ، فرمود: آیا هر ماه او را زیارت مى کنید؟ عرض کردم : نه ، فرمود: آیا هر سال او را زیارت مى کنید؟ عرض کردم : گاهى مى شود! حضرت فرمود: چقدر شما نسبت به حسین جفا مى کنید!
آیا نمى دانى که خداوند عزوجل دو میلیون فرشته دارد که پریشان حال ، بر حسین مى گریند و او را زیارت مى کنند و خسته نمى شوند؟!
چه مانعى دارد که قبر حسین را در هر جمعه پنج بار یا در هر روز یکبار زیارت کنى ؟ عرض کردم : فدایت شوم ، میان ما و او فرسنگهاى بسیار فاصله است ،
حضرت فرمود:برو بالاى بام ، سپس به راست و چپ توجه کن ، آنگاه سر بطرف آسمان بلند کرده ، سپس به طرف قبله متوجه شده ، مى گوئى : السلام علیک یا اباعبدالله ، السلام علیک و رحمة الله و برکاته ، (اگر چنین کردى ) براى تو یک زیارت مى نویسند، یک زیارت (معادل ) یک حج و عمره است .
بوی سیب حرم حسین(ع)
«بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟
نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:
در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد 43 ، صفحه 289 ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیهی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد.
پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن میخوردند، به حال خود عود مینمود (بازمیگشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود.
حسین علیهالسلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیهالسلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب میشد، آن را بو میکردم، اندکی تشنگی من ساکن میشد.
عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام میشد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحهی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»
مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد 3 ، صفحه 391 .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است.