آیت?الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی از مراجع معظم تقلید ظهر دوشنبه 31 خرداد 1389مدیران دستگاه?های فرهنگی و خدماتی دست ?اندرکار اعتکاف را به حضور پذیرفته و اظهار داشت: هر کسی که به هر کاری مشغول است باید آن کار را بشناسد و در این زمینه معرفت و درایت فوق العاده مهم است.
معظم له با اشاره به آیه ای از سوره بقره در خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و اهمیت اعتکاف اظهار داشت: این مقام اعتکاف است که حضرت ابراهیم(ع) بعد از اینکه خلیل الله شد باید بیت?الله را پاکیزه و آماده کند تا معتکفین در خانه خدا مقیم شوند و نفوس را حبس کنند.
آیت الله العظمی وحید خراسانی خاطر نشان کرد: اعتکاف وقتی اعتکاف است که معتکف در مسجد وارد شود و ارتباطش با دو نقطه تمام شود؛ یکی از آن دو ذات قدوس حق تعالی است و دیگری ولی عصر امام زمان(عج) است.
وی با اشاره به عدم خروج معتکف از مراسم معنوی اعتکاف به جز در مواردی خاص تصریح کرد: در فقه نشان می?دهد که در آن سه روز اعتکاف روح باید به آنکه هر چه هست از اوست متمرکز شود، منتها کسی که برای شرکت در این مراسم وارد مسجد می?شود اول باید فکر کند که چه بود، چه شد، کجا می?رود و برای چه کاری می?رود.
وی گفت: باید هر چه زودتر از خواب غفلت بیدار شویم و آنچه را که فراموش کردیم را به یاد بیاوریم.
آیت?الله العظمی وحید خراسانی ارتباط با مبدا وجود را در مراسم اعتکاف ضروری دانست و یادآور شد: ما همه یک نطفه بودیم و خداوند نطفه گندیده را در شکم مادر قرار داد و این قوا را به عطا کرد و معتکف باید بداند که از کجا آمده و لطف و عنایت چه کسی نطفه را به این صورت در آورده است.
این مرجع تقلید بزرگ اضافه کرد: آنچه هست به طفیل اوست، من و تو حق حیات نداریم. باید بدانیم از اول صبح که برخاستیم چه قدر به فکر خدا هستیم و چقدر به فکر خودمان.
وی خاطرنشان کرد: همه الطاف به برکت کسی است که تمام وجودش محض فی الله است و او ولی عصر(عج) است.
قرائت قرآن و زیارت آل یاسین مهمترین اعمال معتکفین
آیت الله العظمی وحید خراسانی در بخش دیگری از سخنان خود به مهم?ترین اعمال معتکفین اشاره کرد و اظهار داشت: بالاترین کار در اعتکاف قرائت قرآن است و معتکف نباید از این مسئله مهم غفلت کند.
وی اضافه کرد: نماز حرف زدن ما با خدا و قرآن حرف زدن خدا با ماست و اگر معتکف ختم قرآن را به امام زمان(عج) هدیه کند، هدیه او هدیه به همه انبیاست.
این مرجع تقلید قرائت زیارت سلام علی آل یاسین را از دیگر برنامه های مهم اعتکاف برشمرد و اظهار داشت: این زیارت اکسیر اعظم است و همه معتکفین باید قرائت این زیارت را جزو اولین برنامه های خود قرار دهند.
وی گفت: زیارت آل یاسین و سوره یاسین برای معتکف به خدا فتح باب می?کند و همه اینها ریشه فقهی دارد.
آیت?الله العظمی وحید خراسانی اضافه کرد: اگر اعتکاف با این اعمال تمام شود، آهن به مسجد می?رود و وقتی برمی?گردد طلای احمر می?شود.
در زیر مسائل مربوط به اعتکاف را از رساله آیت الله العظمی وحید خراسانی به محضرتان می رسانم . و تا قبل از فرا رسیدن مراسم معنوی اعتکاف آرای فقهی و استفتائاتی از دیگر مراجع معظم تقلید در پستهای بعدی انشاالله می نویسم .
اعتکاف از عبادات است ، واعتکاف شرعاً آن است که در مسجد به قصد قربت درنگ و اقامت کند و احتیاط مستحبّ آن است که اقامت به قصد انجام عبادتى ـ مانند نماز ـ باشد ، وبراى آن وقت معینى نیست ، ودر هر زمانى که روزه صحیح است ، اعتکاف هم صحیح است.
مسأله 1759 ـ در اعتکاف امورى معتبر است:
اوّل: آن که اعتکاف کننده عاقل باشد ، و اعتکاف بچّه ممیز صحیح است.
دوم: قصد قربت به گونه اى که در وضو گذشت.
سوم: روزه ، پس کسى که روزه او باطل است ـ مانند مسافرى که قصد اقامه ده روز ندارد ـ نمى تواند اعتکاف کند.
چهارم: آن که در مسجد الحرام ، یا مسجد النّبى (صلى الله علیه وآله وسلم) ، یا مسجد کوفه ، یا مسجد بصره ، یا مسجد جامع باشد.
پنجم: با اذن کسى که اذن او معتبر است ، باشد ، پس اعتکاف زن ، بدون اذن شوهر ، در صورتى که منافى با حقّ شوهر باشد ، صحیح نیست.
ششم: مدّت سه روز ودو شب وسطِ آن سه روز ، در مسجدى که در آن اعتکاف کرده است ، بماند ، وجز براى امورى که ضرورت دارد ، از مسجد بیرون نرود ، و مى تواند براى عیادت مریض و تشییع جنازه و تجهیز میت ـ مانند غسل ونماز ودفن میت ـ از مسجد بیرون برود.
و در مواردى که جایز است از مسجد بیرون رود ، بیشتر از زمانى که براى انجام آن امر لازم است ، خارج مسجد نماند ، وبنا بر احتیاط واجب ، از نزدیکترین راه به مسجد برگردد ، ودر بیرون مسجد ننشیند ، و اگر اضطرار به نشستن پیدا کرد ، در صورت امکان در سایه ننشیند.
مسأله 1760 ـ پس از شروع در اعتکاف ، در صورتى که آن اعتکاف واجب معین ـ مثل آن که نذر کرده باشد در زمان معینى اعتکاف نماید ـ نباشد ، تا دو روز نگذشته باشد ، مى تواند از اعتکاف رجوع کند و آن را بهم بزند ، ولى اگر هنگام نیت شرط کرده باشد که اگر برایش اتّفاقى بیفتد ، بتواند رجوع کند ، بعد از گذشت دو روز هم مى تواند رجوع نماید.
مسأله 1761 ـ کسى که اعتکاف مى کند باید از امورى اجتناب نماید ، وارتکاب آنها اعتکاف را باطل مى کند ، ولى وجوب اجتناب از آنها در اعتکافى که واجب معین نیست ـ در غیر جماع ـ بنابر احتیاط است:
1) جماع ، و بنابر احتیاط واجب از استمناء و مباشرت زن به لمس و بوسیدن به شهوت هم اجتناب کند.
2) بوى خوش.
3) خرید وفروش ، که اعتکاف را باطل مى کند ، ولى معامله باطل نمى شود ، وبنا بر احتیاط واجب از هر تجارتى ـ هر چند به مصالحه ومضاربه واجاره ومانند اینها ـ اجتناب کند ، واگر به خرید یا فروش چیزى اضطرار پیدا کند ، ونتواند وکیل بگیرد ، جایز است.
4) ممارات ـ مجادله کردن ـ به قصد غالب شدن واظهار فضل ، بر هر امرى چه از امور دینى باشد یا از امور دنیوى.
مسأله 1762 ـ اگر در حال اعتکاف واجب ، عمداً جماع کند ـ چه در روز باشد یا شب ـ کفّاره بر او واجب مى شود ، وکفّاره اش این است که یک بنده آزاد کند ، یا دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد ، یا شصت مسکین را اطعام نماید.
و در ارتکابِ غیر جماع ـ از امورى که باید از آنها اجتناب نماید ـ کفّاره واجب نیست.
مسأله 1763 ـ اگر اعتکاف کننده ، یکى از مبطلات اعتکاف را سهواً انجام دهد ، صحّت اعتکاف محلّ اشکال است.
مسأله 1764 ـ اگر اعتکاف را به یکى از امورى که ذکر شد باطل کند ، در صورتى که اعتکاف واجب غیر معین باشد ـ مثل آن که اعتکاف را ، بدون آن که در وقت معینى باشد ، نذر کند ـ باید دوباره به جا آورد ، و در صورتى که واجب معین باشد ـ مثل آن که در وقت معینى اعتکاف را نذر کند ـ یا اعتکاف مستحبّ باشد وانجام آن مبطل بعد از دو روز باشد ، بنا بر احتیاط واجب ، اعتکاف را قضا کند ، واگر در اعتکاف مستحبّ قبل از دو روز باشد ، قضا ندارد.
مسأله 1765 ـ عدول از اعتکاف به اعتکاف دیگر جایز نیست ، چه هر دو واجب باشند ـ مثل آنکه یکى را به نذر و دیگرى را به قسم بر خود واجب کرده باشد ـ یا هر دو مستحبّ باشند ، یا یکى واجب ودیگرى مستحبّ باشد ، یا یکى براى خود ودیگرى به نیابت یا اجاره براى غیر باشد ، یا هر دو به نیابت از غیر باشد.
مسأله 1766 ـ اگر اعتکاف کننده بر فرش غصبى بنشیند ، معصیت کرده است ، واعتکاف باطل نمى شود ، ولى اگر کسى به مکانى سبقت کرده وجا گرفته باشد ، واعتکاف کننده ، آن مکان را از او بدون رضایت بگیرد ، اعتکافش در آن مکان باطل است.
مسأله 1767 ـ اگر بر اعتکاف کننده غسل واجب شود ، در صورتى که غسل کردن در مسجد مانعى نداشته باشد ـ مانند غسل مسّ میت ـ جایز نیست از مسجد خارج شود ، ودر صورتى که مانع داشته باشد ـ مثل غسل جنابت که مستلزم ماندن در مسجد با جنابت است ـ باید خارج شود ، وگرنه اعتکاف او باطل مى شود.
انتظلر در انتظار
با آرزوی تحویل همه خوبی ها هنگام تحویل سال 1394برای همه دوستان،
میخواهم تقارن نوروز1394 را با جمعه که روز انتظار همه ابنای بشر برای رسیدن به آسایش، آزادی ، آرامش ،آرزوهای زیبا ،طراوت ،عشق ، صفا، محبت،که با ظهور آن هدایتگری که بشریت قرنهاست تشنه حضورش میباشد تحقق می یابد را با چند جمله متذکر گردم.
خدایا: خالق هستی،ای که نوروز را بشارت داده ای ودر آن تحول عظیم طبیعت را برخ کشیده ای تا همه گان شاهد آیات قدرت وبزرگیت باشند ،تا به همه بفهمانی پس از هر سختی آسایشی هست ،وای کسی که نوید فتح وپیروزی را برای آنانکه صبر پیشه کردند و به امید منجی عالم از استقامت و بردباری در مقابل نا ملایمات دست بر نداشتند ، از تو میخواهم ،جلوه گری بهار در بهار را .
طراوت زمین را همراه با شکوفایی ایمان را .
واز تومیخواهم ...... اورا که وجودش همه حسن، کلامش همه عشق،وحضورش همه عدالت و...است را برسانی «آمـــــیـــــن»
واما در مورد نوروز
عید نوروز ریشه در سنتهای اقوام ایرانی دارد که به گذشته بسیار دور منتهی می گردد و به نوشته تاریخ نویسان، پس از اسلام با تصرفات و تغییراتی که در آن به عمل آمده تاکنون در میان ایرانیان باقی مانده است. ایرانیان باستان معتقد بودند که در ایام نوروز، ارواح مردگان به خانه ها باز می گردند به این جهت مردم باید خانه های خود را در این ایام تمییز کنند، فرشهای زیبا بگسترانند و غذاهای خوب طبخ نمایند. در صدر اسلام، ایرانیانی که در مرکز خلافت به سر می بردند طبق سنت ملی خویش به این عید پابند بودند. در خبر است که برای امیرالمؤمنین هدیه نوروزی آوردند و نیز امام صادق (ع) فرمودند: در عید نوروز حق تعالی در روز آلست از ارواح بندگان پیمان گرفته است که او را به یگانگی بپرستند و برای او شریکی قرار ندهند. این روز اولین روز طلوع آفتاب، اولین روز وزیدن بادها و رویش گیاهان می باشد. در این روز جبرئیل بر حضرت رسول وحی آورد و بعثت پیامبر از این روز آغاز شد و پیامبر اسلام (ص) در غدیر خم برای ولایت امیرالمؤمنین از مردم پیمان گرفت. روزی که آن حضرت بر خوارج نهروان پیروز شد و روزی است که قائم ما اهل بیت (ع) ظهور خواهد کرد.
ده سمّ خطرناک عشق
تقدیم به یکسری از جوان ها که فکر میکنن کارشون درسته وهمه چیز توی دلبستگی خلاصه میشه وغافل
از یکسری رفتارها ونگرشهای نادرستند!؟
1) تقویت شدن حس بی اعتمادی نسبت به یکدیگر که با یک شک آغاز می شود.
2) بی احترامی زبانی و رفتاری که با یک شوخی آغاز می شود.
3) عدم لذت بردن از با هم بودن که با یک بی توجهی آغاز می شود.
4) ناسپاسی از زحمات یکدیگر که با یک انتظار بیجا آغاز می شود.
5) نادیده گرفتن خواسته های یکدیگر که با یک بی میلی آغاز می شود.
6) از یاد بردن تمام خاطرات خوب که با یک لحظه فراموشی آغاز می شود.
7) مزاحم دانستن یکدیگر که با یک فاصله ی کوچک آغاز می شود.
8) بی توجهی به درک مفهوم خوشبختی که با یک زیاده خواهی آغاز می شود.
9) خیانت کردن به یکدیگر که با یک دروغ آغاز می شود.
10) و بالاخره به خاکسپاری عشق که با یک لجبازی آغاز می شود.
صادق هدایت را به همراه جمالزاده و بزرگ علوی ، پیشگامان داستان نویسی فارسی می دانند .
در شب سه شنبه 28 بهمن ماه 1281 شمسی نویسنده ای در ایران تولد یافت که بعد ها نه تنها در کشور خود ، بلکه در بیرون مرز های ایران نیز شهرت یافت .
صادق ، کوچک ترین فرزند هدایت قلی هدایت ( اعتضاد الملک ) و خانم عذری زیورالملک هدایت (دختر حسین قلی خان مخبرالدوله دوم ) بود و دو برادر و دو خواهر دیگر نیز داشت .
وی هنگامی که از خاک ایران آزادی خواهی و مشروطه طلبی می جوشید ، متولد شد .
صادق در خانواده ای ثروتمند و اشرافی به دنیا آمد . افراد خانواده او همگی از مردان سرشناس کشور بودند و او از این راه می توانست به مقامات بالای حکومتی دست پیدا کند و در آسایش و راحتی زندگی کند ؛ اما صادق به سرعت جریان زندگی اش را از خانواده اش جدا نمود و با درآمد اندکی که از از کار کردن در ادارات مختلف دولتی کسب می کرد امرار معاش کرد
پدر صادق از خاندان رضا قلی خان هدایت ، ادیب و دانشور رمان ناصری ، بود .
صادق هفت ساله بود که به همراه دو دوست و هم بازیش ، مهندس خسرو هدایت قائم مقام شرکت ملی نفت ( پسر دایی صادق ) و دکتر منوچهر هدایت رئیس بهداری وزارت آموزش و پرورش ( پسر عموی صادق ) به مدرسه علمیه رفت . این سه نفر تا کلاس نهم دبیرستان با هم بودند .
تحصیلات درخارج از وطن
هدایت در سال 1304 تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون و دبیرستان فرانسوی سن لوئی تهران به پایان برد .پس از آن در سال 1305 با پذیرفته شدن در مسابقه ای که ترتیب یافته بود ، کاروان دانش آموزان اعزامی به اروپا ، به بلژیک رفت .
صادق در آموزش عالی بلژیک ، در رشته مهندسی راه و ساختمان نام نویسی کرد ، اما اقامت او در بلژیک یک سال بود و با اولین کاروان دانشجویان ، برای تحصیل در رشته معماری ، به پاریس رفت . وی 4 سال در فرانسه اقامت داشت .
در طول اقامتش در پاریس ، آن طور که از نامه هایش پیداست ،مشکلات مالی بسیاری داشت و زندگی سختی را می گذرانید . به این ترتیب تحصیلاتش را به پایان نبرد و در سال 1309 که اوج قدرت رضا شاه بود ، به تهران بازگشت . خانواده صادق از بازگشت او ناراضی بوده و اصرار داشتند که صادق برای ادامه تحصیل به اروپا بازگردد ، اما او نپذیرفت .
بازگشت به ایران
پس از بازگشت به تهران ، تا شهریور 1311 در بانک ملی مرکز ، به عنوان حساب دار جزء کار می کرد و ماهی 20 تومان حقوق می گرفت .
از 6 شهریور 1311 تا 16 دی 1313 در اداره کل تجارت مشغول به کار بود . از این تاریخ تا 30 اسفند 1314 هم در وزارت امور خارجه کار می کرد و پس از آن وارد شرکت سهامی کل ساختمان شد .
ربـــعــــه
سال 1315 که صادق به هندوستان رفت ، پربارترین دوره فعالیت ادبی هدایت بود . صادق در این دوره با بزرگ علوی ، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد آشنا شد .این 4 تن ، از جوانان روشن فکری بودند با دارای اصول فکری و هنری مشترک. آن ها بیشتر
عصر ها در یکی از کافه های لاله زار نو به نام « رُز نَوار » گرد هم می آمدند و با هم بحث و تبادل نظر می کردند .
در آن زمان یک گروه هفت نفری از نویسندگان به نام زمان وجود داشت که خود را سَبعه می نامیدند . این گروه شامل افرادی چون نفیسی ، فلسفی ، یاسمی و سعیدی بود که بیشتر مقالات ادبی در مطبوعات روز ، به قلم آن ها بودند .
هدایت و دوستانش ، نام ربعه را برای گروهشان انتخاب کردند .کلمه ربعه بر وزن سبعه ، یک کلمه غلط عمدی بود که هدایت و یاران او در برابر آنان بر خود نهاده بودند . این نام در حقیقت نوعی دهن کجی به افراد گروه سبعه بود .
مجتبی مینوی درباره طرز فکر این گروه چنین می گوید :
ما با تعصب جنگ می کردیم و برای تحصیل آزادی کوشش می کردیم و مرکز دایره ما صادق هدایت بود .
کم کم به شمار یاران هدایت افزوده شد : سرهنگ مین باشیان و حسین سرشار ( دو موسیقی دان ) و عبدالحسین نوشین ( بازیگر و کارگردان )
به تشویق صادق هدایت، بزرگ علوی کتاب چمدان را نوشت و نوشین هم تئاتر تُپاز را به معرض نمایش گذاشت .
در زمان تشکیل کنگره فردوسی، نوشین و مین باشیان ، سه پرده نمایش از شاهنامه را اجرا کردند .
مجتبی مینوی در این دوره نامه تنسُّر ، تاریخ مازیار ، نو روزنامه ، جلد اول شاهنامه ، شاهنشاهی ساسانیان و ویس و رامین را تصحیح کرد .
بازگشت آخر به وطن
در سال 1315 به دعوت دکتر شیراز پور پرتو ( شین پرتو ) عضو وزارت امور خارجه شد و به عنوان متخصص تنظیم دیالوگ فیلم فارسی به هندوستان رفت . در این سفر که کمتر از یک سال به طول انجامید ، با فرهنگ هندی آشنا شد و اطلاعات وسیعی در
زمینه فارسی میانه ( پهلوی ) به دست آورد .
پس از این سفر ، آن چنان که از نامه هایش پیداست ، صادق تمایلی برای بازگشت به تهران نداشته و دوست داشت که در هندوستان باقی بماند . با این همه چون از لحاظ معیشتی در تنگنا افتاد ، باز به تهران بازگشت و بار دیگر به استخدام بانک مرکزی در آمد . سال های بعد از بازگشت صادق به ایران ، سال های خفقان آور و سختی بودند ؛ مجتبی مینوی به لندن رفته بود و در برنامه فارسی بی . بی. سی کار میکرد ، بزرگ علوی هم در زندان بود و به این ترتیب گروه ربعه از هم پاشید .
تا مدتی دکتر خانلری ، دکتر محمد مقدم و مسعود فرزاد در خانه هدایت جمع می شدند و از ادبیات و موسیقی و ... سخن می گفتند ، که کم کم این گروه هم متلاشی شد .
وی در سال های 1318 – 1320 مقالات و تحقیقات گوناگون خود را در مجله موسیقی چاپ می نمود .
هدایت تمام زمانش را برای مطالعه می گذاشت و کار اداری را فقط برای رفع تکلیف انجام می داد .
هدایت در فعالیت های ادبی جمعیت ایرانی روایط اتحاد جماهیر شوروی که در سال 1322 تاسیس یافت ، شرکت داشت . این جمعیت مجله ای به نام پیام نو داشتند که هدایت در آن فعال بود . وی مقالاتی از جمله « چند نکته درباره ویس و رامین » و یک داستان به نام فردا را در این مجله منتشر کرد .
وی با مجله سخن که دکتر پرویز خانلری در سال 1322 دایرش کرده بود همکاری داشت . مثلا ترجمه مسخ کافکا را اولین بار در این مجله چاپ کرد . صادق ترجمه دیوار ژان پل سارتر را اولین بار در این مجله چاپ کرد و برای اولین بار این نویسنده را به فارسی زبانان معرفی کرد .
هدایت در 16 آذر 1324 همرا یک هیئت فرهنگی برای شرکت در جشن یادبود بیست و پنجمین سال تشکیل دولت جمهوری ازبکستان ، به دعوت دانشگاه تاشکند ، به آن کشور رفت و دو ماه در آن جا بود .اوضاع سیاسی بد ایران در سال های 1326 -26 در روحیه صادق تاثیرات بدی گذاشت .
در زمانی که امپریالیست ها در امور داخلی ایران شروع به دخالت کردند ، هدایت که از دل و جان طرفدار آزادی و استقلال کشور بود ، شرایط روحی بدی داشت. اما بنا به گفته نزدیکانش تو هرگز در هیج حزب و فرقه ای نبود ، او نه کمونیست ، نه مارکسیست و نه از اهالی حزب توده بود .
در سال 1329 از دانشگاه تهران چند ماه مرخصی گرفت و ظاهرا به نام معالجه ، روز 12 آذر 1329 به پاریس رفت . سر انجام در بامداد روز دوشنبه 19 فروردین ماه 1330 در پاریس ، در گرمابه اتاق پانسیون محقری در بلوار سن میشل ، کوچه شامپیونه ، در کنار خاکستر آثار چاپ نشده اش ، با گشودن شیر گاز به زندگی خود پایان داد . به این ترتیب دفتر زندگانی 48 ساله این نویسنده توانمند ایرانی بسته شد .
آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعه 85، در پاریس واقع است.
خودکشی
گفته شده که در سفر اولش به پاریس که برای تحصیل رفته بود ، در اردیبهشت 1307 ( آوریل 1928 ) در حوالی پایتخت ، قصد غرق کردن خودش را داشت که موفق نشد . در کارتی که در تاریخ 3 می همان سال برای برادرش فرستاده نوشته است : « یک
دیوانگی کردم ، به خیر گذشت . »
در جای دیگر نوشته اند که صادق به یکی از دوستانش گفته که خود کشی با گاز آسان ترین نوع خود کشی هاست .
برخی دیگر از دوستانش می گویند که همیشه می گفته که بعضی ها در همه عمر مجذوب خود کشی هستند و مقاومت آن ها در برابر این کشش بیهوده است .
در جای دیگر ، وی در پاسخ به نصیحت های ، به قول خودش « مادر شوهرانه ی » جمال زاده گفته : « هر سر این است که از هر کاری زده و خسته و بیزارم . اعصابم خورد شده . مثل یک محکوم و شاید بدتر از آن ، شب را به روز می آرم و حوصله همه چیز را از دست داده ام .»
در نوشته های دیگرش هم شواهدی بر کشش او به مرگ وجود دارند .
وی در قطعه نا تمام مرگ چنین می گوید :
«زندگی از مرگ جدایی ناپذیر است ...اگر مرگ نبود همه آرزویش را می کردند ، فریاد های ناامیدی به آسمان بلند می شد ، به طبیعت نفرین می فرستادند . اگر زندگانی سپری نمی شد ، چقدر تلخ و ترسناک بود . ای مرگ تو نوش داروی ماتم زدگی و ناامیدی هستی...»
در داستان زنده به گور نیز چنین می گوید :
«نه ، کسی تصمیم خود کشی را نمی گیرد . خود کشی با بعضی ها هست ، در خمیره و سرنوشت آن هاست .نمی توانند از دستش بگریزند .این سرنوشت است که فرمان روایی دارد و در همان حال این من هستم که سرنوشتم را درست کرده ام .»
»
مردم در همه جای دنیا عاشق می شوند، از عشق دست می کشند یا در عذاب عشقند. عبارات عاشقانه به شما کمک می کند تا عمیق ترین افکار و احساساتتان را در زمانهایی که کلمات به راحتی بر زبانتان جاری نمی شوند، ابراز کنید.
. در اینگونه مواقع علیرغم تمام تلاشتان برای پیدا کردن کلمات و جملات، هیچ کلمه ای به ذهنتان نمی رسد.
ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و زیباترین عبارت عاشقانه را انتخاب کنید که حرف دلتان را به عزیزتان برساند تا او بفهمد که در عمق ذهن و قلبتان چه می گذرد.
وقتی کلمات به یاریتان نمی آیند، اجازه بدهید عبارات عاشقانه کمک حالتان باشند. اجازه بدهید عبارات عاشقانه به شما کمک کند افکارتان را به زیبایی بر صفحه کاغذ نقاشی کنید.
چه برای کارت تبریک روز ولنتاین باشد، چه برای سالگرد دوستی یا ازدواج، یا نامه ها یاایمیل های عاشقانه، اگر نمی دانید چه بگویید و چه بنویسید، اصلاً نگران نباشید.
با عبارات عاشقانه عشقتان را جاری کنید و ببینید که این جملات چطور به کارت، نامه یا پیام شما جان می بخشد.
چرا همین امروز امتحان نمی کنید؟
10 نمونه از بهترین عبارات عاشقانه
1) "ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم." – سام کین
2) "من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." – جولیا رابرتز
3) "دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم." –
4) "زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است." – آنتونیو دو سنت اگزوپری
5) "در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد." –هانس نوون
6) "عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید." –کی نودسن
7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود." – ناشناس
8) "بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید." –هلن کلر
9) "این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند." – فرانکلین پی جونز
10) "اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست." – هرمان هسه
«مطلب فوق اولین بار مورخ 87/8/30 در وبلاگ سلام حسین بر محبان حسین توسط محب تحریر شده است»