کندوکاوی بر کودتای نوژه
در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شایسته است برگی از تاریخ پرفرازو نشیب این حماسه را نگاهی اجمالی اندازیم .اینک به یکی از عملیاتهای براندازی دشمن که با شکست فاحشی مواجه گردید باعنوان عملیات نقاب ویا کوتای نوژه می پردازیم. ضمن صلوات جهت شادی ارواح طیبه شهدا وهمه کسانی که برای پیروزی این انقلاب واعتلای پرچم استقلال وآزادی جمهوری اسلامی جان باختند. بار دگرمتعهد شویم همواره دسیسه های دشمنان را با هوشیاری انقلابی وتیزبینی ولایت مدارانه نقش برآب کرده ودرتحقق بخشیدن وصیت امام راحل مجدانه بکوشیم «نگذارید انقلاب بدست نااهلان بیافتد»
ارتباط کودتاگران با بیت آیت الله شریعتمداری
آقای رکنی که مسائلی مطرح شد، ایشان اظهار کردند که یک مسألهی دیگری بود که مهم است و من نمیخواهم بگویم.
از ایشان تقاضا میکنیم که آن مسأله را هم برای ما توضیح بدهد. یک مسألهی کلی از ایشان سؤال میکنیم که آیا در این توطئه، از افراد عمامه به سر و روحانی هم دخالت داشته یا هماهنگی شده بوده با آنها، یا این که هماهنگی نشده بوده است؟
ج : آقا! به عرضتان برسانم من مدتها بود از این آقا میپرسیدم، یعنی از این آقای توی همان جلسه.
س: کدام آقا؟
ج : از این آقای سیاسی، آقای قربان نام .
مدتها بود که ازش میپرسیدم. هی توی آن جلسه که آخر شما میگویید آدم نمیمیرد، آدم بیرون نمیآید، آدم کشته نمیشود، من از کجا مطمئن بدانم که کسی بیرون نمیآید؟ آمدیم ریختند و ده هزار نفر ، شد بیست هزار نفر، شد سی هزار نفر، آن وقت کی؟چطوری؟ شما که آدم ندارید جلوی اینها را بگیرد و از من هم بخواهید، به اینها تیراندازی نخواهم کرد. این آقا به ما گفتند که وقتی که امام دیگر وجود نداشته بشد، یکی جای امام مینشیند، آن شخص که جای امام می نشیند، از رادیو تلوزیون صحبت خواهد کرد و مطالبی را که امام تا امروز گفته است، او فتوا میدهد که غلط است. ما خواستیم ( من و مهدیون) یک مقداری بیشتر در این مورد بگوید، گفت از آقایون روحانیون، 4 نفر هستند که این چهار نفر بلافاصله.
س:4 نفر یا 5 نفر؟ یکی دیگر از آقایون گفته است 5 نفر.
ج : من آقا! 4 نفر شنیدم، این چهار نفر هستند، که این چهار نفر بلافاصله وقتی که رادیو و تلویزیون گرفته شد، بلافاصله از رادیو و تلویزیون برای ملت صحبت خواهند کرد و فتوا خواهند داد که مطالبی که امام گفته است واقعیت ندارد و ملت را مینشانند سر جای خودشان. آن وقت من خیالم راحت شد که اینها هر چه که میگویند درست میگویند، یعنی به عبارت دیگر آن وقت من فهمیدم که واقعاً آدم کشته نخواهد شد. آن وقت من فهمیدم این که میگویند 10 میلیون کشته میشود، 10 نفر هم کشته نمیشود.
س: یعنی تا قبل از آن احتمال میدادید که کشتار زیاد بشود؟
ج : من تا قبل از آن میترسیدم و میگفتم اگر این طور باشد، شما چکار میکنید. ملت بیاید چکار میکنید؟
آنها هی میگفتند:ملت نمیآیند توی خیابان، گفتم: چطور خیالم راحت بشود؟
گفت: چهار نفر از آقایون روحانیون هستند که این 4 نفر بلافاصله میآیند و صحبت میکنند، مطالبی را که امام گفته، اینها فتوا میدهند که این طور نیست و بعد از این چهار نفرهم، توی خط ایستاده اند، گفت: آخوندها توی خط ایستادهاند.
ج:یعنی توی خط ایستادهاند، برای چی؟
س: برای این که از رادیو و تلویزیون صحبت کنند.
ج: نام آن چهار نفر را آیتالله شریعتمداری، آیتالله (ر)، آیت الله (ق)، آیتالله (ز).
س : همان آقای (ر) که قم هستند؟
ج : نمیدانم آقا! من فقط اسمش را میدانم و حتی شنیدهام که آقای شریعتمداری را میخواستند بدزدند و بیاورند در تهران، یک خانهی امنی ایشان را قایم کنند، به طوری که روزی که این جریان عملیات آغاز میشود، بلافاصله آقای شریعتمداری از رادیو صحبت کنند.
س: بعضی از آقایان دیگر میگویند یک منزلی هم برای آقای شریعتمداری در نظر گرفته شده بود. شما اطلاعی از این جریان ندارید؟
ج : من شنیدم که برای آقای شریعتمداری 2 عدد باغ اجاره کرده بودند.
س: در کجای تهران، نمیدانید؟
ج : نمیدانم، آقا! قبلاً میدانستم ولی حالا به یادم نمیآید. نمیخواهم که دروغ بگویم، فکر میکنم نزدیکی هتل شرایتون و دیگری هم در کرج بوده.
س:در این رابطه از پسر آقای شریعتمداری، چه خبر دارید؟
ج : من پسر آقای شریعتمداری را نه دیدهام و نه میشناسم و نه حتی عکسشان را دیدهام، ولی چیزی که هست همان شب، وقتی که ما یک خرده کنجکاوی بیشتر، یعنی (مهدیون و من) کنجکاوی بیشتری نشان دادیم که چطوری آقای شریعتمداری؟ ما شنیدهایم که آقای شریعتمداری تحت الحفظ است و ایشان شاید زندانی است، آزاد نیستند، گفت: ما ایشان را به وسیله پسرش میدزدیم و حتی اگر شده یک آقای شریعتمداری درست میکنیم و میگذاریم جایش، آقا را با خودمان میآوریم.
س: اصولاً شما اطلاع ندارید که پسر آقای شریعتمداری در این رابطه بود؟ با شما همکاری میکرد؟
ج : من عرض کردم پسر آقای شریعتمداری را ندیدهام...
نمیدانم آقا، که حمل بر مثبت بکنم یا حمل بر منفی؛ ولی حتماً از آقای شریعتمداری که خواسته بودند صحبت بکند، پسر آقای شریعتمداری هم در جریان بوده یا نه، نمیدانم.
س: شما اگر یادتان باشد قبلاً به من گفتید که صحبت این بود که با این آقایانی که نام بردید، قبلاً اینها در جریان امر گذاشته شدهاند و هماهنگی های لازم با آنها شده است.
ج: بله
قاضی: در این زمینه توضیح بدهید.
ج: باز سوال شد که از آن آقا که اگر آقا نیاید یا آقای (ق) نیاید، یا این آقایان بگویند نه، آن وقت چه میشود؟ گفتند: نه، ما قرارمان را درایم. البته اینهایی را که عرض کردم حضورتان، تمام مطالب، سخنان نقل قول شده از آن آقای به نام مستعار قربان است وگرنه من خودم که از جای دیگر یا مستقیمأ [نشنیدم]، خیر.»
در ادامهی مطالب از قول تیمسار محققی معدوم یکی از عوامل مهم کودتای نافرجام نوژه، در جلسهی دوم محاکمه وی، مطالبی مطرح شد که ممکن است برای برخی از خوانندگان این سئوال مطرح شود که نقل این گونه مطالب، چه ضرورتی دارد؟ و آیا این قبیل مطالب را از زبان مجرمی که در شرف اعدام است، میتوان باور کرد؟
در مورد ضرورت نقل مطاب مطرح شده، باید عرض کنم که اگر آشنا شدن ملت مسلمان ایران، با حادثهی مهم و تاریخی کودتای نوژه و شناخت انگیزهها و عوامل و عناصر همفکر و زمینههای اجتماعی این حرکت و توطئهی دقیق وحساب شده و در عین حال ابلهانه، ضرورت داشته باشد، نقل مطالبی که عاملین کودتای نوژه در بازجویی و محاکمهی خود در رابطه با مسائل مطرح شده گفتهاند، نیز ضروری است. هر چند آن چه به دیگران نسبت دادهاند از نظر قضایی ثابت نباشد، اما حداقل این نتیجه را دارد که به وضوح ثابت میکند عناصر کودتا ـ که هیچ شبههای در وابستگی آنان به بیگانه و ضدیت آنها با اسلام و قرآن نیست ـ به چه کسانی در داخل صفوف ملت مسلمان ایران، دل بستهاند و لااقل هشداری است به دیگران که ناخواسته و نا آگاهانه،در صف عناصری که در برابر اسلام و ملت ایستادهاند،قرار نگیرند.
علاوه بر این، هر چند اظهارات یک مجرم بدون قرینهای که صدق او را تأیید کند، چیزی را اثبات نمینماید؛ ولی اگر گفتهی وی ، همراه با قرینه باشد لااقل تا حدودی میتوان به واقع پی برد و در رابطه با اظهارات تیمسار محققی در جلسهی دوم محاکمه، قرائنی وجود دارد که فیالجمله اورا تأیید میکند. از جمله، اعتراف آقای رکنی و سایر کسانی که بدون این که از اظهارات یکدیگر در این رابطه، کوچکترین اطلاعی داشته باشند، مطالبی را مطرح کردهاند.
اینک، به اظهارات آقای رکنی در رابطه با آن چه تیمسار محققی مطرح کرده است،توجه فرمایید:
اظهارات ستوان رکنی
ستوان یکم ناصر رکنی، در پاسخ قاضی محکمه که نسبت به اظهارات تیمسار محققی از وی سئوال نموده است، چنین میگوید:
ج: بسم الله الرحمن الرحیم ـ در این مورد، من دو مطلب بیشتر نمیدانم، یکی مطلبی است که در ابتدای کار، فکر میکنم حدود چهار یا پنج ماه پیش بود که با آقای خادم روبرو شدم، با ایشان صحبت میکردم ، همزمان بود با این که آقای قمی به تهران آمدندو به خدمت امام رسیدند و فکر میکنم همان زمانی بود که آقای آیتالله روحانی ـ یک ـ مصاحبهای کردند یا مقالهای نوشتند که در روزنامهها چاپ شده بود. در مورد اصلاحات ارضی بود. در منزل آقای خادم بودم؛ البته طرف صحبت آقای خادم، من نبودم، کسانی آن جا بودند که آقای خادم با آنها صحبت میکرد. بحث در این مورد بود که هر کدام از این آقایان ، اگر پول بیشتری بگیرند، حرف بیشتری میزنند و صدایشان را بلندتر میکنند. بعد مثالی ایشان آوردند در مورد آقای آیتالله قمی. گفتند که من خدمت ایشان بودم و با ایشان راجع به اوضاع مملکت ، نابسامانیها، گرانیها، اوضاع سیاسی مملکت صحبت میکردم و بعد از این که صحبت با ایشان تمام شد، مبلغ یکصد هزار توام حق سفره، روی تشکی که ایشان نشسته بودند قرار دادم و از خدمتشان مرخص شدم. این مطلبی بود که آقای خادم در مورد آقای قمی گفتند.