اگه فقط برای همسرتون ! این جملات را بکار ببندید به خدا لال نمیشوید!
روز خوبی داشتی؟
هنگامیکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهدبود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یک هشدار: این سؤال به همسر شما مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نماید. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.
زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد که شما پذیرا، مشتاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهید تا خودش را خالی نموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.
نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی
همانطور که مشخص است، این به او می رساند که وی برای شما جذاب بوده و فرد دیگری به چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.
این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید. سؤالی هست؟ اینجوری فکر نمیکنید؟
در مورد [ هر چیزی ] چه احساسی داری؟
پرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احساسات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می باشند. با این حال بدانید که خود را در دام گفتگویی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.
این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نیز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگر قبلا فقط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلوه خواهید کرد. متوجه منظورم می شوید؟
تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی
قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتماد بنفس وی شده و سبب می گردد تا همسر شما در تصوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.
گذشته از اینکه باعث می گردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مورد خودش احساس خوبی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.
تو واقعا زرنگ و باهوشی
با تصدیق نمودن هوش و ذکاوت وی، این معنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. همسر شما با شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.
همسرتان این مسئله را که شما فقط به فکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهد کرد. زنها عاشق مردان صمیمی و خوش قلب می باشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید
در روابط زناشویی بسیار خوب هستی
بیان این جمله باعث می گردد همسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شما تفهیم می کند که روابط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند که چگونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.
تحسین و تمجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.
می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم
این جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج ندارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیکه این جمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جملات دیگری که تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: " فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی" و " من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم."
همه زنها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمئن باشید که بعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.
تو بهترین دوست منی
به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنسی می اندیشید و به این معنی است که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بهمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنیدن این جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.
این جملات شما را در نظر وی بجای یک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تبدیل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواستگاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.
تو یک مادر ایده آل خواهی شد
اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شوند. همچنین اکثرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه موفق خواهد بود یا خیر. با گفتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.
اینگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.
تو زندگی منو کامل می کنی
این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بیان این عبارت به مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته اید و اینکه او به صورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لذت بخش غیر قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.
این جمله اساسا می گوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.
اشاره باشکوه
دوستت دارم این جمله دو کلمه ای معروف و کوتاه که همگی ما برایش اهمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته باشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.
گفتن این عبارت بهمسرتان باعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگر در بین شما کسانی تا حال این جمله را به همسرشان نگفته اند، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید ( یا احساس می کنید )
بیست وهشتم اسفند ماه
به بهانه تجلیل از زنده یاد شادروان خلد اشیان جنت مکان حاج آقا سید احمد خمینی رضوان الله علیه
بانگاهی اجمالی به روند سخنان ایشان قبل از عروجش یاد خاطره یکی از یا دگران امام و مرشد فقید مان را گرامی میداریم
حاج احمد خمینی از عدم امکان انتقاد سالم مردم از مسئولان، گلایه می کند: «باید توجه داشت که طرح آزادانه دیدگاه ها و آرای مختلف برای حفظ و بقای اصول و اساس ارکان نظام و انقلاب ضروری است. یک روحانی چه امام جمعه، چه پیشنماز، چه منبری، چه مرجع و چه شخصیت حکومتی باید دائماً به افراد نزدیک این مسئله را گوشزد کند که آزادی لازمه دین است و این گونه گمان نکنند که فلانی شخصیت بزرگی است و هیچ کس نباید بگوید بالای چشم او ابروست!»
با خواندن این سطور آدم های مریض ممکن است نتایج دلخواه خودشان را بگیرند، اما حاج احمدخمینی در ادامه منظور خود را به طور شفاف بیان می کند و به ما می گوید که دقیقاً منظورش چه کسانی است:« بجز رعایت حریم رهبر معظم انقلاب اسلامی که وظیفه همه است، مسئولیت ها هر اندازه بزرگتر باشد مردم باید نسبت به طرح نقطه نظرات و انتقادات خود درباره آنها حساستر باشند!...
یکی از گرفتاری هایی که متأسفانه بعضی ها به آن دچار شده اند این است که نمی توانند نظرات مخالف خود را تحمل کند. این شیوه عمل منجر به دیکتاتوری می شود و با فرهنگ انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلامی ما مغایرت دارد». (70/8/23).
وی در موقعیت های مختلف خطر عدم تحمل انتقاد توسط مسئولان را گوشزد می کند: «دیدگاهی که بیان ضعف ها را باعث تضعیف نظام می داند، دیدگاه اشتباهی است، نقد یک حرکت و سیاست بد، دقیقاً عین حمایت از نظام است و رسانه ها و دستگاه های خبری کشور باید در این زمینه به نحو احسن ایفای نقش نمایند. متأسفانه بعضی ها به غلط معتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در منطقه ای از کشور عمل خود را عین اسلام و حرف خود را حکم اسلامی دانسته و باورش می شود که اسلام و انقلاب همان است که من مسئول فکر می کنم. این باورهای غلطی است .... این گونه روحیات و نفوذ آن به جامعه مقدمه دیکتاتوری است و رسالت رسانه های خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کند» و در همین سخنرانی بار دیگر تصریح می کند:« میزان تشخیص حق و باطل و ملاک عمل برای ما، رهنمودهای مقام رهبری به عنوان ولی و پایه اساسی نظام و انقلاب است و حکم ایشان حرف نهایی در همه صحنه هاست»(72/3/6).
اما شاید یکی از حساسترین و بحث برانگیزترین سخنرانی های حاج احمدخمینی، سخنان او در جمع مدیران وزارت اطلاعات در مهرماه سال 73 باشد. وی در این سخنرانی ابتدا کارکنان وزارت اطلاعات را«سربازان گمنام امام زمان» می نامد و ادامه می دهد: باید با گروه های آشکار و پنهان که ثبات و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تهدید می کنند امام گونه برخورد کنیم و اجازه ندهیم تحت عناوین فریبنده متخصص ولو غیرمتعهد، سرمایه داران بزرگ که مسلماً در بین آنها جاسوس ها هم هستند، برای گردش چرخ های اقتصاد کشور در بدنه نظام نفوذ کنند. اینجانب چندسال قبل هشدار دادم که مذاکره با سرمایه داران بزرگ برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور خطر بزرگی برای انقلاب است! امروز هم سرمنشأ گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایه داران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور می دانم. ما اگر بخواهیم با کسبه جزء و خرده فروشان برخورد کنیم به بیراهه خواهیم رفت. باید با تروریست های اقتصادی و سرمایه داران وابسته به خارج بشدت برخورد کنیم. آنها کسانی هستند که خود و ایادی متخصصشان در رشته های مختلف در ارگان های اقتصادی، فرهنگی و دانشگاهی نفوذ کرده اند و در مواردی با نفوذ در دستگاه های دولتی، عملکرد انقلابی نظام و فرزندان امام را زیر سؤال می برند. در کارخانه ها و ادارات همه تلاش خود را می کنند تا مردم را نسبت به نظام اسلامی و انقلاب بدبین کنند... از اول گفتیم که این گونه سرمایه داران بغیر از منافع شخصی به چیزی معتقد نیستند. چون جو عمومی کشور مذهبی است، با یک ته ریش و تسبیح، خود را مسلمان دو آتشه جا می زنند و به کار خودشان مشغول می شوند. اینکه در ادارات فساد و رشوه خواری است به این علت است که ما از اول برخورد قاطعی با این گونه افراد نداشته ایم. وقتی می بینید عده ای بی ضابطه و از برخورد آرام نظام سوء استفاده کرده و وارد کشور می شوند، اموالشان را پس می گیرند و براحتی فعالیت های گذشته خود را ادامه می دهند و کم کم به صورت شبکه های حرفه ای وارد مراکز اقتصادی و تولیدی، ادارات و دانشگاه ها می شوند، باید انتظار داشت که جوان های انقلابی که تا دیروز در برابر گلوله های دشمن می ایستادند امروز بی تفاوت شوند!» او سپس نکاتی را درباره احترام به آزادی بیان مطرح می کند و باز به طور شفاف می گوید که منظورش چیست:« حذف حصارهای خودسانسوری، لازمه تحقق جامعه سالم است. مردم ما، انقلاب، نظام، امام، رهبر و کشورشان را دوست دارند. بنابراین لازم است در کمال آزادی حرفشان را بزنند. این جوّی که الان درست کرده اند و مردم را از دستگاه اطلاعات می ترسانند به مصلحت انقلاب و نظام نیست. نباید این جو باشد. چرا مطبوعات و نمایندگان مجلس بعد از موضع رئیس محترم جمهوری جرئت پیدا می کنند و حرف دلشان را بیان می کنند! همین حرف ها را که قبل از سخنرانی رئیس جمهور می دانستند، چرا نمی گفتند؟»(73/7/18)
خاطرات دکتر علی لاریجانی از آن روزها و بازتاب این انتقادها خواندنی است: « دراخبار داخلی، موضعگیری و انتقاد شدید اللحن حجت الاسلام آقای حاج سیداحمد خمینی خبرمهمی بود. سخنان ایشان در رسانه های داخلی و خارجی انعکاس گسترده ای داشت. رسانه های خارجی این سخنان را مخالفت با سیاست های دولت آقای هاشمی تلقی کرده و روی آن داستان سرایی کرده اند. هرچند ظاهر این مطلب مخالفت با سیاست های دولت آقای هاشمی است، ولی نه آن طور که در رسانه های خارجی بزرگ شد!»( سه شنبه73/7/5) « آقای هاشمی قدری گرفته به نظر می رسید. احتمال می دهم به دلیل نوع موضعگیری هایی که این روزها برخی شخصیت ها و روزنامه ها درباره کارنامه دولت داشته اند، خوشحال نیست!» ( چهارشنبه73/7/6). البته ذکر این نکته ضروری است که ما هرگز این انتقادهای حاج احمدخمینی را از دولت، به منزله دشمنی و مخالفت او با آقای هاشمی تلقی نمی کنیم، اما به هر حال نباید فراموش کرد که حاج احمد از سیاست های فرهنگی و اقتصادی دولت و عدم توجیه کافی به آزادی بیان و رفع محرومیت ها گلایه داشت. البته خود آن مرحوم در سخنان دیگری به این شبهه مخالفت پاسخ می دهد: «بعضی ها ایجاد شبهه می کنند که من با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم، اما حقیقت مطلب این گونه نیست و ما در اصول کلی وحدت رویه داریم و اصلاً هیچ اختلافی در میان ما وجود ندارد.»(72/4/26)، «فشارهای اقتصادی نباید ما را مأیوس کند. کسی منکر فشار و مشکلات اقتصادی نیست... البته ممکن است بعضی از سیاست ها و برنامه ها غلط باشد، اما بی انصافی است که به خاطر چند تا اشتباه، کارهای زیربنایی بزرگی را که انجام شده منکر شویم و آنها را نادیده بگیریم»(73/12/4).
به هر حال مجموعه ای از عوامل مختلف از جمله برخی سیاست های دولت بویژه در بخش های اجتماعی و اقتصادی و عدم توجه کافی به عدالت اجتماعی و شیوع اشرافیگری و نیز عدم تحمل صدای مخالف، علت بسیاری از انتقادهای فرزند امام بود. همان طوری که ابتدا اشاره شد، برخی افراد مغرض بعد از درگذشت حاج احمد سعی کردند. بیماری و در نهایت رحلت وی را به این انتقادها مرتبط کنند و حتی مدعی روابط تیره آن مرحوم با رهبر انقلاب شدند! اما با مروری بر مواضع آن روز رهبر انقلاب متوجه می شویم که انتقادهای حاج سید احمدخمینی تا چه میزان به مواضع رهبری نزدیک بوده است. فراموش نکنیم که اولین منتقد آن وضعیت، شخص رهبر انقلاب بودند که بارها درباره اشرافیگری و عدم توجه کافی به بحث عدالت اجتماعی به مسئولان مخصوصاً دولت تذکر داده بودند: « جامعه اسلامی با عدل و قسط است که قوام پیدا می کند. بدون عدل ممکن نیست. ولو همه ارزشهای مادی و ظاهری و دنیایی فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقیقت هیچ کاری نشده است.»(71/3/30).
« هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی تلاش سازندگی مقدمه آن است. ما نمی خواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی این باشد که عده ای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و عده ای فقیرتر شوند. این به هیچ وجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست.»(72/1/1)، «آنچه که عمومی است - مثل فرصت ها و امکانات- متعلق به همه کشور است و باید در اینها تبعیضی وجود نداشته باشد. معنی ندارد که یک نفر پای خود را بگذارد روی دوش مأموران دولتی و با ترفند و خدای نکرده با اعمال روش های غلط امتیاز بگیرد. رشد افسانه ای بکند و بعد بگوید آقای من ثروت را خودم به دست آورده ام.»(72/5/12)، «آنچه که در این بین بایستی با وسواس و دقت دنبال آن باشید مسئله عدالت اجتماعی است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضی این طور تصور می کردند- شاید حالا هم تصور کنند- که ما بایستی دوره ای را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتی که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعی می پردازیم. این فکر اسلامی نیست. عدالت هدف است و رشد و توسعه، مقدمه عدالت است. آن روزی که در کشور عدالت اجتماعی نباشد، اگر بتوانیم، باید آن روز را تحمل نکنیم».(74/6/8).
بیست وهفتم اسفند ماه
جیمی کارتر در پیامی برای شاه مخلوع به وی اطلاع داد: در شرایط فعلی مسافرت وی به امریکا به مصلحت نیست.
سازمان عفو بینالملل حکومت شاه را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر و ایجاد فشار و اختناق در ایران محکوم کرد.
وزیران خارجه ایران و عراق در پی 25 ساعت مذاکره، اسناد رفع اختلاف بین کشورهایشان را مبادله کردند.
با خروج سفیر و اعضای سفارت ایران از هلند، این سفارتخانه تعطیل شد.
عامل حمله به اتومبیل حامل سفیر ایران در لبنان دستگیر شدند. دولت لبنان گفت وی یک ایرانی است.
ریچارد هلمز رئیس پیشین سازمان «سیا» به عنوان سفیر جدید آمریکا در ایران وارد تهران شد.
12 نفر که در حمله 20 بهمن گذشته به پاسگاه سیاهکل دست داشتند به حکم دادگاه نظامی تیرباران شدند.
1338
محمد داود خان صدر اعظم افغانستان وارد تهران شد.
دولت ایران به دلیل ادامه حضور نظامی شوروی در ایران، به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد.
1294
«پلیس جنوب» با واژه اختصاری S.P.R رسماً توسط ژنرال «سرپرسی سایکس» انگلیسی در جنوب ایران شکل گرفت.